پارت2
پارت2
شینوبو: بعد از خوردن تاکویاکی از میتسوری جدا شدم تا یکم قدم بزنم که بوی عجیبی حس کردم یه شیطان داشت نزدیکم میشد همین که بهم رسید پریدم تا بهم ضربه نزنه تو این فرصت کاتانا رو از قلاف کشیدم بیرون یکم دور تر ایستادم اون اسم خواهرم رو گفت وایسا ببینم یکم که دقت کردم این این همون شیطانی هست که خواهرم رو کشت دوباره با باد بزن هاش بهم حمله کرد سعی کردم کاری کنم شمشیرم به بدنش بخوره تا سم(تو کاتانا شینوبو یه سم کشنده به اسم گیاه ویستریا هست)
کتانا بهش بخوره ولی اون خیلی سریع بود من هر طور هم بشه ازش انتقام میگیرم گفتم اونی که انتقام میگیره منم نه تو خندید و گفت اگه اون روز خورشید طلوع نمیکرد همونجا کشته بودمت گفتم هه تو فکر میکنی من کانائه هستم گفت منظورت چیه؟ گفتم مگه نکشتیش
آره تو کشتیش تو خواهرم کانائه رد کشتی الان واسه چی اینجایی فکردی من کانائه ام خندید و گفت که اینطور گفتن حالا من کسی هستم که تا آخر عمرت نتونی شکستش بدی قول میدم سرت از تنت جدا کنم
دوما: وقتی فهمیدم کانائه مرده و تازه فهمیدم یکی هست که خیلی میخواد ازم بخاطر کشتنش انتقام بگیره اونم کی خواهرش نمیدونستم خواهرش انقد شبیهش باشه خندیدم با قدرتم برگشتم به اتاقم همین که برگشتم آکازا و کایگاکو اومدن تو و کایگاکو گفت کارش رو تموم کردی گفتم کانائه اون روز مبارزه مون مرده گفت عه پس چی تو فکر فرو بردت گفتم خواهرش رو دیدم خیلی شبیه کانائه بود ولی بدجور تشنه خونم بود آکازا گفت پس از این به بعد کارت بجور گرفته کاگاکو گفت آره گاوت دوقلو زایید گفتم شاید نتونستم کانائه رو شکست بدم ولی خواهرش رو تیکه تیکه میکنم
شینوبو: اون شیطان برگشته و نگرانی هام تازه شروع شده باید بیشتر از قبل تمرین کنم تا بتونم شکستش بدم تو افکارم بودم که صدای در زدن اومد گفتم بیا تو در رو باز کرد نزوکو بود لبخند زدم و گفتم نزوکو جان چیزی لازم داری اومد سمتم و نشست صورتش به عنوان شیطان خیلی نازه با دستاش موهام رو نشون داد و بعد مو هاش رو تو دستش گرفت و نشونم داد گفتم میخوای مو هات رو مثل موهای خودم ببندم سرش رو تکون داد......
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
شینوبو: بعد از خوردن تاکویاکی از میتسوری جدا شدم تا یکم قدم بزنم که بوی عجیبی حس کردم یه شیطان داشت نزدیکم میشد همین که بهم رسید پریدم تا بهم ضربه نزنه تو این فرصت کاتانا رو از قلاف کشیدم بیرون یکم دور تر ایستادم اون اسم خواهرم رو گفت وایسا ببینم یکم که دقت کردم این این همون شیطانی هست که خواهرم رو کشت دوباره با باد بزن هاش بهم حمله کرد سعی کردم کاری کنم شمشیرم به بدنش بخوره تا سم(تو کاتانا شینوبو یه سم کشنده به اسم گیاه ویستریا هست)
کتانا بهش بخوره ولی اون خیلی سریع بود من هر طور هم بشه ازش انتقام میگیرم گفتم اونی که انتقام میگیره منم نه تو خندید و گفت اگه اون روز خورشید طلوع نمیکرد همونجا کشته بودمت گفتم هه تو فکر میکنی من کانائه هستم گفت منظورت چیه؟ گفتم مگه نکشتیش
آره تو کشتیش تو خواهرم کانائه رد کشتی الان واسه چی اینجایی فکردی من کانائه ام خندید و گفت که اینطور گفتن حالا من کسی هستم که تا آخر عمرت نتونی شکستش بدی قول میدم سرت از تنت جدا کنم
دوما: وقتی فهمیدم کانائه مرده و تازه فهمیدم یکی هست که خیلی میخواد ازم بخاطر کشتنش انتقام بگیره اونم کی خواهرش نمیدونستم خواهرش انقد شبیهش باشه خندیدم با قدرتم برگشتم به اتاقم همین که برگشتم آکازا و کایگاکو اومدن تو و کایگاکو گفت کارش رو تموم کردی گفتم کانائه اون روز مبارزه مون مرده گفت عه پس چی تو فکر فرو بردت گفتم خواهرش رو دیدم خیلی شبیه کانائه بود ولی بدجور تشنه خونم بود آکازا گفت پس از این به بعد کارت بجور گرفته کاگاکو گفت آره گاوت دوقلو زایید گفتم شاید نتونستم کانائه رو شکست بدم ولی خواهرش رو تیکه تیکه میکنم
شینوبو: اون شیطان برگشته و نگرانی هام تازه شروع شده باید بیشتر از قبل تمرین کنم تا بتونم شکستش بدم تو افکارم بودم که صدای در زدن اومد گفتم بیا تو در رو باز کرد نزوکو بود لبخند زدم و گفتم نزوکو جان چیزی لازم داری اومد سمتم و نشست صورتش به عنوان شیطان خیلی نازه با دستاش موهام رو نشون داد و بعد مو هاش رو تو دستش گرفت و نشونم داد گفتم میخوای مو هات رو مثل موهای خودم ببندم سرش رو تکون داد......
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
۳.۲k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.