عشق حقیقی قسمت ⁴
عشق حقیقی قسمت ⁴
______________________________
سوار ماشین شدن و جیسو آدرس رو داد جین شروع ب حرکت کرد رفتن و رسیدن جین همراه جیسو بلند شد
" آقای کیم ببخشید بهتون زحمت دادم من واقعا نمیدونم رئیس چی نظر هایی میده خوتون هممیدونید یهویی نظر میده و ،خاد عملی شه ولی فردا میبینمتون ساعت ⁶بیاید دنبالم ک ⁶:³⁰ جلوی شرکت باشیم "
جین حرفش رو قطع کرد
" ما میتونیم هر وقت دوست داشتیم حرکت کنیم "
اما جیسو بار دیگه حرفش رو قطع کرد
" رئیس گفت همه یعنی ما هم جزو همه هستیم ،ب غیر از این در حال حاضر ما سرپرست بردن و آوردن اونها هستیم .... خیلی ممنون ک من رو رسوندین "
جین سر تایید تکون داد
" بله ممنونم ک گفتید ... شب بخیر خدا نگه دار "
>پرش ب فردا صب <
لباسمو پوشیدم و چمدونم ک آماده کرده بودم رو برداشتم رفتم پایین بازم آلیا روی مبل خوابیده بود روش پتو کشیدم رفتم کیکی ک ته یخچال قایم کرده بودی تا آلیا نخوره رو با یکم قهوه خوردم صدای زنگ در اومد قبل اینکه آلیا بلند شه رفتم بیرون میدونستم سوکجینه ...
" سلام آقای کیم ممنون میشدم ب گوشیم زنگ بزنید چون دوستم خوابه "
جین بازم از قاطعانه و بُرنده بودن حرف هاش هاج و واج مونده بود
" اوم ... بله بفرمایید بریم وگرنه دیر میکنیم "
جین چمدون رو برداشت و گذاشت صندوق عقب ماشین حرکت کردن و ب شرکت رسیدن جیسو از ماشین پیاده شد
" خانم کیم پدرم گفته شما با من بیاید ما باید مسیر رو بهشون نشون بدیم "
جیسو برگشت نگاش کرد
" بله ... رئیس دیشب بهم پیام دادن من میرم ببینم همه اومدن باید لیست رو چک کنم "
جین خیلی جنتلمن بلند شد و صندوق ماشین رو زد
" (خنده ) آقای کیم چی کار میکنید لیست افراد رو رئیس کیم برام فرستاده "
جین ک خیلی ید ضایع شده بود گفت
" ن دارم دنبال شارژ گوشیم میگردم تو ماشین بزنم ب شارژ "
جیسو دوباره تک خنده ای زد
" اوه ... پس فکر کنم من ضایع شدم "
جین هم سری تکون داد و جیسو رفت سمت طراحان و کارمندایی ک میخواستن بیان
" اهممم اهممم اهممم ... سلام خدمت همه شما خیلی خوشحالم ک اکثرا همتون دارید میاین لیستی میخونم اسامی شما هست ک رئیس کیم بهم دادن هرکی موقع اسم خودش جواب بده و اگه کسی غایب بود شمارش جلوی اسمش هست بهش زنگ میزنیم حالا شما سوالی دارید؟"
چند نفر دستشون رو بالا بردن و جیسو از نزدیک ترینشون شروع کرد
" بفرمایید سوالتون ؟ "
نگاهی ب جیسو کرد
" خانم کیم ما هیج وقت شما رو با موهای باز و این تیپ ندیدیم خیلی زیبا شدین "
بقیه هم تایید کردن و جیسو کمی فکر کرد تا جواب بده
" این سوال نبود بعدی "
همین طوری سوال همه رو جواب داد و اتوبوس ها اومدن و همه سوار شدن جیسو و جین هم سریع ب سمت ماشین دویدن تا مسیر رو نشون بدن ...
★وسایل داخل چمدون پست بعد هست
______________________________
سوار ماشین شدن و جیسو آدرس رو داد جین شروع ب حرکت کرد رفتن و رسیدن جین همراه جیسو بلند شد
" آقای کیم ببخشید بهتون زحمت دادم من واقعا نمیدونم رئیس چی نظر هایی میده خوتون هممیدونید یهویی نظر میده و ،خاد عملی شه ولی فردا میبینمتون ساعت ⁶بیاید دنبالم ک ⁶:³⁰ جلوی شرکت باشیم "
جین حرفش رو قطع کرد
" ما میتونیم هر وقت دوست داشتیم حرکت کنیم "
اما جیسو بار دیگه حرفش رو قطع کرد
" رئیس گفت همه یعنی ما هم جزو همه هستیم ،ب غیر از این در حال حاضر ما سرپرست بردن و آوردن اونها هستیم .... خیلی ممنون ک من رو رسوندین "
جین سر تایید تکون داد
" بله ممنونم ک گفتید ... شب بخیر خدا نگه دار "
>پرش ب فردا صب <
لباسمو پوشیدم و چمدونم ک آماده کرده بودم رو برداشتم رفتم پایین بازم آلیا روی مبل خوابیده بود روش پتو کشیدم رفتم کیکی ک ته یخچال قایم کرده بودی تا آلیا نخوره رو با یکم قهوه خوردم صدای زنگ در اومد قبل اینکه آلیا بلند شه رفتم بیرون میدونستم سوکجینه ...
" سلام آقای کیم ممنون میشدم ب گوشیم زنگ بزنید چون دوستم خوابه "
جین بازم از قاطعانه و بُرنده بودن حرف هاش هاج و واج مونده بود
" اوم ... بله بفرمایید بریم وگرنه دیر میکنیم "
جین چمدون رو برداشت و گذاشت صندوق عقب ماشین حرکت کردن و ب شرکت رسیدن جیسو از ماشین پیاده شد
" خانم کیم پدرم گفته شما با من بیاید ما باید مسیر رو بهشون نشون بدیم "
جیسو برگشت نگاش کرد
" بله ... رئیس دیشب بهم پیام دادن من میرم ببینم همه اومدن باید لیست رو چک کنم "
جین خیلی جنتلمن بلند شد و صندوق ماشین رو زد
" (خنده ) آقای کیم چی کار میکنید لیست افراد رو رئیس کیم برام فرستاده "
جین ک خیلی ید ضایع شده بود گفت
" ن دارم دنبال شارژ گوشیم میگردم تو ماشین بزنم ب شارژ "
جیسو دوباره تک خنده ای زد
" اوه ... پس فکر کنم من ضایع شدم "
جین هم سری تکون داد و جیسو رفت سمت طراحان و کارمندایی ک میخواستن بیان
" اهممم اهممم اهممم ... سلام خدمت همه شما خیلی خوشحالم ک اکثرا همتون دارید میاین لیستی میخونم اسامی شما هست ک رئیس کیم بهم دادن هرکی موقع اسم خودش جواب بده و اگه کسی غایب بود شمارش جلوی اسمش هست بهش زنگ میزنیم حالا شما سوالی دارید؟"
چند نفر دستشون رو بالا بردن و جیسو از نزدیک ترینشون شروع کرد
" بفرمایید سوالتون ؟ "
نگاهی ب جیسو کرد
" خانم کیم ما هیج وقت شما رو با موهای باز و این تیپ ندیدیم خیلی زیبا شدین "
بقیه هم تایید کردن و جیسو کمی فکر کرد تا جواب بده
" این سوال نبود بعدی "
همین طوری سوال همه رو جواب داد و اتوبوس ها اومدن و همه سوار شدن جیسو و جین هم سریع ب سمت ماشین دویدن تا مسیر رو نشون بدن ...
★وسایل داخل چمدون پست بعد هست
۳.۰k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.