نفرت در برابر عشقی که بهت دارم

نفرت در برابر عشقی که بهت دارم
پارت 65

ا،ت روبه بقیه مهمونا ها کرد
ا،ت : دوسال پیش یه دختر فقیر عاشق جونگکوک شده بود
و اون به بد ترین شکل ممکن غرورش رو شکست
و عشقش رو به تمسخر گرفت الان به گفت خودش عاشق همون دختر شده و بهش گفته که عاشقشه
و ازش جواب میخواد که عشقش رو باور میکنه یا نه و الان اون دختر میخواد بهش جواب بده
ا،ت روبه جونگکوک کرد و توی یک قدمیش ایستاد و توی چشماش خیره شد و ادامه داد
ا،ت : اگه توی تمام این دنیا فقد تو باشی و من بازم عشقت رو قبول نمیکنم و باورش ندارم
جونگکوک صورتش رو بیشتر بهش نزدیک کرد و با خونسردی گفت
جونگکوک : این حرفه آخرته
ا،ت‌ : آره
جونگکوک : نمیدونم چی شده ولی مطمئن باش پشیمون میشی
جونگکوک بدون حرفه دیگه از اونجا خارج شد تهیونگ دنبالش اومد و همش صداش میزد اما اون بدون توجه به صدای تهیونگ سوار موتورش شد
و با سرعت بالایی رانندگی میکرد
عصبانی بود هم از ا،ت هم‌ از خودش الان‌ میتونست کاری که دوسال پیش با اون دختر کرده بود رو درک کنه که اون چه حسی داشت
چون ا،ت همینجور که جونگکوک غرورش رو شکسته بود
غرورش رو شکسته و جلوی همه آبروش رو برد
ا،ت به جای خالی جونگکوک نگاه میکرد و قطره اشک از گوشه‌ چشم چکید
نمیدوست اون لحظه چه حسی داشت
کاری که این همه مدت میخواست و براش این همه سختی کشیده بود رو انجام داد ولی اصلا حسه خوبی نداشت
انگار ته دلش خالی شده بود و حسه پوچی میکرد همینجور به نقطه ای خیره بود‌ که دستش توسط سوزونهوا گرفته شد و اونو دنبال خودش میکشید و به بیرون از مکان مهمونی رفتن
و دستش رو ول کرد و یا عصبانیت به سمتش برگشت
سوزونهوا : تو میدونی چیکار کردی
ا،ت اشک‌ هاش رو پاک کرد و نفس عميقی کشید
ا،ت : کاری که براش آومد بودم اينجا رو انجام‌ دادم
سوزونهوا : تو باید کاری میکردی که بشیمون بشه نه اینکه خودت کاری
بدتر از اون انجام بدی
ا،ت همه عصبانیت رو جم کرد پس بود اینکه همه چیز روی توی خودش بریزه و تظاهر کنه که حالش خوبه با تمام عصبانیت و حرصی که توی وجودش بود داد زد
ا،ت : من اون همه سختی کشیدم تا به اینجا برسم تا از اون تقاص کاری که باهام‌ کرد رو پس‌ بگیرم
اما اون با کاراش ذهنم رو درگیر کرد و گفت عاشقم شده
منم داشتم‌ باور میکردم چون نتونستم فراموشش کنم من توی این همه مدت سعی کردم عشقی که توی دلم‌ هست رو به نفرت تبدیل کنم
اشک هاش روی گونه اش سرازير شد و ادامه داد‌............ادامه دارد
دیدگاه ها (۰)

نفرت در برابر عشقی که بهت دارم پارت 66اشک هاش روی گونه اش سر...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 67[ یک هفته بعد ]ا،ت....

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 64هایری بدون هیچ حرکت...

اسلاید۲ استایل ا،ت اسلاید۳ آرایش ا،ت اسلاید ۴لباس سوزونهوا ا...

𝚙𝚊𝚛𝚝7ویو ات سرمو برگردوندم که با صورت درهم ریخته کوک مواجه ش...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁸جونگکوک: خودت متوجه خطایی که کردی شدی.......

Mafias Stepdaughter

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط