فریب کار p 40

بوسه ای بر گردن لخت جینا می‌نشاند که می لرزد و باعث می‌شود بم بخندد

"خوابید؟" jina

به چشمان بسته ی دخترش نگاه می‌کند

"خیلی خسته بود" jk

جینا لبخند می‌زند و خم می‌شود تا پیشانی کوچک دخترش جیسو را ببوسد

"اون واقعا شبیه توئه" jk

می‌خندد

"همچنین عاشق باباش" jina

"باورت بشه یا نه یه وقتایی صبحا نگرانم از خواب بیدارشم و تو کنارم نباشی و این یه یارو باشه" jk

جینا لبخند مهربانی می‌زند

"عزیزم ما خیلی وقته قید همه چیز رو زدیم برای آرامش " jina

در چشمان آرام جینا خیره می‌شود

"من نه تو جینا...تو از همه چیز دست کشیدی " jk

جینا با همان لباس با نمک بین عضله های جئون جای می‌گیرد

"از چیزایی گذشتم که بود و نبودش برام فرقی نداشت عزیزم
من هرگز بخاطر انتخاب تو پشیمون نیستم" jina

"اگه پدرت هم اجازه نمی‌داد با هم بیایم جنگل و زندگی‌کنیم حاضر بودی اینکارو بکنی" jk

"من خیلی غدم،اما نمی خواستم با سر خود رفتنم پدرم ناراحت بشه
شاید اگه اجازه نمی‌داد اونقدر بهش می گفتم تا راضی بشه...من کنار تو آرومم جونگ‌کوک
تو منو با وجود سرد بودنم قبول کردی،من دختری بودم که فقط از دختر بودن شرایطش رو داشت" jina

موهای بلند جینا که حالا تا باسنش می رسید را بوسید

"تو بهترین دختری هستی که توی عمرم دیدم " jk

لبخند زد و چیزی نگفت،اما صدای تپش قلبش انقدر بلند بود که همه چیز را فاش می‌کرد

"به نظرم باید به کریستوفر بگی بچه بیاره" jk

خندید

"بذار ما بزرگش کنیم اونم دلش بخواد " jina

گردنش را می بوسد

"من که کمتر از هفتا بچه نمی پذیرم" jk

با بدجنسی می‌خندد که باعث می‌شود جینا هم بخندد و دخترش که در آغوشش به خواب بود از خنده های مشترک پدر و مادرش لبخند ملیحی بزند و سرش را به سینه ی مادرش بفشارد

_پایان_💓
دیدگاه ها (۲۱)

بازیگر p1

بازیگر p2

فریب کار p39

فریب کار p38

کاش براتون مهم بودم

زنگ زندگی p1

پارت 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط