استاد تاریخ فا*کی ( part 34 )
📚🖤 استاد تاریخ فا*کی 🖤📚
📚🖤 پارت 34 🖤📚
📚🖤 ادامه 🖤📚 :
دیدم دقیق داره میره سمت خونم
+عام من هنوز نگفتم کدوم سمتی بریا ، آدرسمو بلدی؟! (😳)
_من ته جونم چرا همش یادت میره ، چیزی نیست که من بخوامو پیدا نشه یا مال من نشه موقرمزی
+ خب بابا نفهمیدم اما اینجور فکر کن فهمیدم (🙄)
_حح این زبونت آخر کاردستت میده
+ایش برو بابا
واییی جون باز از اون نگاهاش که " میمیری" توش بود
بهم کرد اههه کم مونده بشاشم تو خودم
📚🖤 چند مین بعد 🖤📚 :
سکوت عمیقی بود میخواستم بشکنمش که
_رسیدیم درسته دیگه
+اوم اره من زود میام
+همینجا بمون صلاح نمیبینم دعوتت کنم داخل عمو استاد (😏🙂)
_یکم ادم باشی واقعا بد نیست کوچـولو اون روی سگمو بالا نیار تا اینجا بفاکت ندادم برو و بیا
+ببند بابا (🙄)
_خفهههههههه
ایندفعه صددرصد تو خودم ریدم تند تند بدو بدو اومدم پایین و رفتم تو خونه جسی بدو اومد بغلم
+بلاخره ما دیدیم شمارو
یکم نازش کردمو خودش دوباره بدو رفت یه گوشهای حح این سگ واقعا اگه ادم بود میگفتم تریاک زده هعب اما آدم نیست کلا یادم رفته بود اون عوضی منتظرمه بدو رفتم تو اتاقمو یه لباس ناناص پوشیدم و یه آرایشی لایت سریع کردم هوفففف اخیش با عجله رفتم دانشگاه همه چی یادم رفته بود عطر شیرینمو زدمو با کیفم اومدم بیرون اوف مثله طلبکارا منتظر بود خیلی ریلکس رفتمو باز سوار شدم
+اهم اهم میتونیم بریم
_مو قرمزی برو دامتو عوض کن نمیشه اینجوری ، خیلی کوتاهه
+خیلیم خوبه اصلا به تو چه راتو برو چرا اصلا نگاه میکنی بهم تا بعد بخوای حرفی بزنی دربارهی استایلم شازده
نفهمیدم چجوری حرفمو تموم کرده بودم که از چونم گرفت و به سمت خودش نزدیک ترم کرد
_درست حرف بزن وقتی مثه آدم باهات حرف میزنم بلبل زبونی ممنوع اوکی؟!
خودمو خیس نکرده باشم جای تعجب داره این لحنش این نگاهش واقعا دروغ نگم خیلی ترسیدم ازش
+ب..باشه آروم باش حالا وا...
چونمو ول کرد
_دیگه مهم نیس میریم
+اوهوم باش...
اصلا من چرا ازش ترسیدم وا مگه چیکارست دیگه باهم نیستیم ، اما..اما ایییی واقعا هرکاری بخواد میتونه انجام بده این جنبشو تا الان نادیده گرفته بودم
نگاهمو بهش دادم حواسش به جاده بود شت جذاب کی بوده این پدصگ نیم رخش تو حلقم جعرررر چرا اینقدر جذاب تر شده جوننن مغز خر خوردم انگار مثه سگ ازش متنفرم اما نگاه الان اینجام دستی دستی خودحو تو چاه انداختم اما یه چیزی چرا نمیتونم حسمو توصیف کنم تو دلم یه اتفاقات عجیبی داره میوفته شت خوشم میاد گیر میده😑😑 اههه نه نه همهی اینا اثرات تریاک نکشیدمه😔 ادامه دارد...
حمایت فراموش نشه 🐇🍻🥀
اهم ببخشید دیر شد این چند روز نبودم عمل داشتم.
"کیوی خشن🥝🔪
📚🖤 پارت 34 🖤📚
📚🖤 ادامه 🖤📚 :
دیدم دقیق داره میره سمت خونم
+عام من هنوز نگفتم کدوم سمتی بریا ، آدرسمو بلدی؟! (😳)
_من ته جونم چرا همش یادت میره ، چیزی نیست که من بخوامو پیدا نشه یا مال من نشه موقرمزی
+ خب بابا نفهمیدم اما اینجور فکر کن فهمیدم (🙄)
_حح این زبونت آخر کاردستت میده
+ایش برو بابا
واییی جون باز از اون نگاهاش که " میمیری" توش بود
بهم کرد اههه کم مونده بشاشم تو خودم
📚🖤 چند مین بعد 🖤📚 :
سکوت عمیقی بود میخواستم بشکنمش که
_رسیدیم درسته دیگه
+اوم اره من زود میام
+همینجا بمون صلاح نمیبینم دعوتت کنم داخل عمو استاد (😏🙂)
_یکم ادم باشی واقعا بد نیست کوچـولو اون روی سگمو بالا نیار تا اینجا بفاکت ندادم برو و بیا
+ببند بابا (🙄)
_خفهههههههه
ایندفعه صددرصد تو خودم ریدم تند تند بدو بدو اومدم پایین و رفتم تو خونه جسی بدو اومد بغلم
+بلاخره ما دیدیم شمارو
یکم نازش کردمو خودش دوباره بدو رفت یه گوشهای حح این سگ واقعا اگه ادم بود میگفتم تریاک زده هعب اما آدم نیست کلا یادم رفته بود اون عوضی منتظرمه بدو رفتم تو اتاقمو یه لباس ناناص پوشیدم و یه آرایشی لایت سریع کردم هوفففف اخیش با عجله رفتم دانشگاه همه چی یادم رفته بود عطر شیرینمو زدمو با کیفم اومدم بیرون اوف مثله طلبکارا منتظر بود خیلی ریلکس رفتمو باز سوار شدم
+اهم اهم میتونیم بریم
_مو قرمزی برو دامتو عوض کن نمیشه اینجوری ، خیلی کوتاهه
+خیلیم خوبه اصلا به تو چه راتو برو چرا اصلا نگاه میکنی بهم تا بعد بخوای حرفی بزنی دربارهی استایلم شازده
نفهمیدم چجوری حرفمو تموم کرده بودم که از چونم گرفت و به سمت خودش نزدیک ترم کرد
_درست حرف بزن وقتی مثه آدم باهات حرف میزنم بلبل زبونی ممنوع اوکی؟!
خودمو خیس نکرده باشم جای تعجب داره این لحنش این نگاهش واقعا دروغ نگم خیلی ترسیدم ازش
+ب..باشه آروم باش حالا وا...
چونمو ول کرد
_دیگه مهم نیس میریم
+اوهوم باش...
اصلا من چرا ازش ترسیدم وا مگه چیکارست دیگه باهم نیستیم ، اما..اما ایییی واقعا هرکاری بخواد میتونه انجام بده این جنبشو تا الان نادیده گرفته بودم
نگاهمو بهش دادم حواسش به جاده بود شت جذاب کی بوده این پدصگ نیم رخش تو حلقم جعرررر چرا اینقدر جذاب تر شده جوننن مغز خر خوردم انگار مثه سگ ازش متنفرم اما نگاه الان اینجام دستی دستی خودحو تو چاه انداختم اما یه چیزی چرا نمیتونم حسمو توصیف کنم تو دلم یه اتفاقات عجیبی داره میوفته شت خوشم میاد گیر میده😑😑 اههه نه نه همهی اینا اثرات تریاک نکشیدمه😔 ادامه دارد...
حمایت فراموش نشه 🐇🍻🥀
اهم ببخشید دیر شد این چند روز نبودم عمل داشتم.
"کیوی خشن🥝🔪
۱۵.۶k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.