استاد تاریخ فا*کی (part 33 )
📚🖤 استاد تاریخ فا*کی 🖤📚
📚🖤 پارت 33 🖤📚
📚🖤 ادامه 🖤📚 :
_با توام میگم درش بیار ا.تتتت
+چ..چیو
هر قدم که بهم نزدیکتر میشد منم متقابل عقبتر میرفتم ، داشت همینجوری ادامه میداد کامل دیوار پشتمو احساس کردم
+برو عقب
اومدو بدون توجه به حرفم کمرمو گرفت و به خودش چسبوند سرشو کنار گوشم بردو
_ده از اون حرومزاده چیزی نمیگیری
و با دستش کش مو مو کشید و درش اورد
ودف این چیکار میکنه هولش دادم که ازم جدا شدیم
+چیکار میکنی عوض
_اوه اوه موقرمزی باز زبونتو نشونم دادی
_انگار قراره این درسو بد جوری بیوفتی با امتحانی که جنابعالی دادی
+اون نمرمو قبول نکن لطفا من فقط میخوام این دانشگاه کوفتی رو تمومش کنم منو نندازم
_هوممم اما انگار میوفتی
نمیتونستم پا پس بزنم من هیچ وقت نمراتم بد نیست فقط یادم نبود
+هر....هرکاری بخوای میکنم فقط اون نمررو قبول نکن جون
_هومم همینو میخواستم
+چی
_ احیانن انگار خبر داری امشب یه پارتیایه هوم؟ میخوام همراهم بشی امشب و باهم بریم
+ن....باش اوکی
_اصلا جوری وانمود نکن انگار بزور اوردمت جوری رفتار کن باهمیم انگار اوکی
+هوففف باشه
شت چه گوهی خوردم میگن از هرچی بترسی سرت میاد حکم اینا
_بعد دانشگاه باهم میریم و لباس بگیریم اعتراضیم نباشه
+نه من با تو نمیام عمرا
_مطمئنی اصراریم نمیکنما
+اههه باش گرفتم منظورتو
+قبلش بعد اول منو باید ببری خونه لباسامو عوض کنم اقای ته
_ امر دیگه باشه جون هستم
بدون حرف دیگهای رومو برگردوندمو اومدم بیرون شت ا.ت گوه خور ارشد چه کردی با زندگیت این از دادنم بدتره که ،جوری وانمود کردم که اخلاقم ریدست کسی چیزی نپرسه ازم اما واقعانم ریده بود.
📕 پرش زمانی به اتمام دانشگاه 📕:
🤎 از زبان جون 🤎 :
اه فاک اون پسره خیلی رو مخمه معلومه میخواد از ا.ت پا بگیره حح هنوز منو نشناخته ، جون کارت درسته فرصته مثه شکلات اومد برات حله
از دانشگاه اومدم بیرون و سوار ماشین شدمو یکم اونور تر دانشگاه منتظر ا.ت موندم تا ضایع نشه برای ا.ت بد نشه وگرنه من مهم نیستم
دیدم اومد بیرون و ما چشمای کوچولوش دنبال من انگار میگشت هوم بلاخره خانوم دیدتم ،😑 خیلی ضایست داره از قصد اروم میاد ادبت میکنم حالا بمون
☁ از زبان ا.ت ☁ :
اومدم از دانشگاه بیرون ، این جون عوضی کدوم گوریه که ، اها اها دیدمش منتظر بمون حالا حالاها نم نم میرفتم احساس میکنم خیلی خوب رو مخش رفتم ای ول
هوم سوار ماشین شدم
_بلاخره مو قرمزی
+راتو برو کوچولو
_(😐) ببین کی به کی میگه کوچولو
یه چشم غرهای بهش زدمو اونم دیگه حرفی نزدو راه افتاد
دیدم دقیق داره میره سمت خونم
.... ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🍻🐇👋🏻
"کیوی خشن🥝🔪
📚🖤 پارت 33 🖤📚
📚🖤 ادامه 🖤📚 :
_با توام میگم درش بیار ا.تتتت
+چ..چیو
هر قدم که بهم نزدیکتر میشد منم متقابل عقبتر میرفتم ، داشت همینجوری ادامه میداد کامل دیوار پشتمو احساس کردم
+برو عقب
اومدو بدون توجه به حرفم کمرمو گرفت و به خودش چسبوند سرشو کنار گوشم بردو
_ده از اون حرومزاده چیزی نمیگیری
و با دستش کش مو مو کشید و درش اورد
ودف این چیکار میکنه هولش دادم که ازم جدا شدیم
+چیکار میکنی عوض
_اوه اوه موقرمزی باز زبونتو نشونم دادی
_انگار قراره این درسو بد جوری بیوفتی با امتحانی که جنابعالی دادی
+اون نمرمو قبول نکن لطفا من فقط میخوام این دانشگاه کوفتی رو تمومش کنم منو نندازم
_هوممم اما انگار میوفتی
نمیتونستم پا پس بزنم من هیچ وقت نمراتم بد نیست فقط یادم نبود
+هر....هرکاری بخوای میکنم فقط اون نمررو قبول نکن جون
_هومم همینو میخواستم
+چی
_ احیانن انگار خبر داری امشب یه پارتیایه هوم؟ میخوام همراهم بشی امشب و باهم بریم
+ن....باش اوکی
_اصلا جوری وانمود نکن انگار بزور اوردمت جوری رفتار کن باهمیم انگار اوکی
+هوففف باشه
شت چه گوهی خوردم میگن از هرچی بترسی سرت میاد حکم اینا
_بعد دانشگاه باهم میریم و لباس بگیریم اعتراضیم نباشه
+نه من با تو نمیام عمرا
_مطمئنی اصراریم نمیکنما
+اههه باش گرفتم منظورتو
+قبلش بعد اول منو باید ببری خونه لباسامو عوض کنم اقای ته
_ امر دیگه باشه جون هستم
بدون حرف دیگهای رومو برگردوندمو اومدم بیرون شت ا.ت گوه خور ارشد چه کردی با زندگیت این از دادنم بدتره که ،جوری وانمود کردم که اخلاقم ریدست کسی چیزی نپرسه ازم اما واقعانم ریده بود.
📕 پرش زمانی به اتمام دانشگاه 📕:
🤎 از زبان جون 🤎 :
اه فاک اون پسره خیلی رو مخمه معلومه میخواد از ا.ت پا بگیره حح هنوز منو نشناخته ، جون کارت درسته فرصته مثه شکلات اومد برات حله
از دانشگاه اومدم بیرون و سوار ماشین شدمو یکم اونور تر دانشگاه منتظر ا.ت موندم تا ضایع نشه برای ا.ت بد نشه وگرنه من مهم نیستم
دیدم اومد بیرون و ما چشمای کوچولوش دنبال من انگار میگشت هوم بلاخره خانوم دیدتم ،😑 خیلی ضایست داره از قصد اروم میاد ادبت میکنم حالا بمون
☁ از زبان ا.ت ☁ :
اومدم از دانشگاه بیرون ، این جون عوضی کدوم گوریه که ، اها اها دیدمش منتظر بمون حالا حالاها نم نم میرفتم احساس میکنم خیلی خوب رو مخش رفتم ای ول
هوم سوار ماشین شدم
_بلاخره مو قرمزی
+راتو برو کوچولو
_(😐) ببین کی به کی میگه کوچولو
یه چشم غرهای بهش زدمو اونم دیگه حرفی نزدو راه افتاد
دیدم دقیق داره میره سمت خونم
.... ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🍻🐇👋🏻
"کیوی خشن🥝🔪
۱۷.۳k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.