دیانا: امشب پیش ارسلان خوابیدم برعکس شب های دیگه که پیش د
دیانا: امشب پیش ارسلان خوابیدم برعکس شب های دیگه که پیش داداشم میخوابیدم بالاخره اجازه داد پیش ارسلان بخوابم
ارسلان: چه خواب خوبی بود دیانا
دیانا: آره بالاخره متین(داشش) اجازه داد پیشت بخوابم
نیکا: خواب بودم که دیدم ارسلان(داداشش) امد بغلم کرد و گفت
ارسلان: پاشو عشقم خواب خوبی کردی
نیکا: باش دادا (نیکا به ارسلان میگه دادا) بیدار شدم
دیانا: خوب خوابیدی پیش داش(دیانا به متین داش) من خوابیدی دیدی چقد حال میده
نیکا: بله تو چی پبش دادا من خوب خوابیدی
بعد دیانا می گفت متین فردا باید پیش من بخوابه نیکا هم میگفت باید پیش من بخوابه
متین: اوف دخترا سر من دعوا میکنن😂
دیانا و نیکا: 😂
ارسلان: کاش سر منم دعوا میکردین
هروقت وقت داشتم براتون میزارم
رمان
متینیکا💚💙
اردیا💜🤍
محراشاد🤍♥
لئو پانیذ
ارسلان: چه خواب خوبی بود دیانا
دیانا: آره بالاخره متین(داشش) اجازه داد پیشت بخوابم
نیکا: خواب بودم که دیدم ارسلان(داداشش) امد بغلم کرد و گفت
ارسلان: پاشو عشقم خواب خوبی کردی
نیکا: باش دادا (نیکا به ارسلان میگه دادا) بیدار شدم
دیانا: خوب خوابیدی پیش داش(دیانا به متین داش) من خوابیدی دیدی چقد حال میده
نیکا: بله تو چی پبش دادا من خوب خوابیدی
بعد دیانا می گفت متین فردا باید پیش من بخوابه نیکا هم میگفت باید پیش من بخوابه
متین: اوف دخترا سر من دعوا میکنن😂
دیانا و نیکا: 😂
ارسلان: کاش سر منم دعوا میکردین
هروقت وقت داشتم براتون میزارم
رمان
متینیکا💚💙
اردیا💜🤍
محراشاد🤍♥
لئو پانیذ
۴۹.۴k
۰۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.