تک پارتی ته
وقتی فک میکنه بهش خیانت کردی ولی......
تهیونگ
چند روز حس میکنم ات داره بهم خیانت میکنه امروز هم یه ویدیو دیدم و باور کردم که داره بهم خیانت میکنه اعصابم بهم ریخته بود و حوصله نداشتم رفتم داخل اتاق
ته:هرزه تو چطوری جرعت کردی به من خیانت کنی هااااا*با داد*
ات:ته چی میگی عشقم من بهت خیانت نکردم
ته:پس این چیه ات*با عصبانیت*
ات:م.م.م.م.م.م.من این نیستم ته بخدا من این نیستم*با گریه*
ته:بهم تابت میکنی*با داد*
ات:بهت قول میدم عشقم بهت ثابت میکنم اون کسی که منو با اون پسره ادیت زده دشمنمونه من اون پسره رو میشناسم دوست داداشمه بریم ازش بپرسیم این منم یا نه فقط ادیته چون اون پسره دوست داداشمه
ته:باش بریم ببینم
منو ات لباس پوشیدیم حرکت کردیم سمت خونه داداش ات
داداش ات:سلام اجی جونم خوبی
ات:سلام عشق اجی خودت خوبی
داداش ات:مرسی سلام شوهر خواهر
ته:سلام خوبی پسر
داداش ات :اره خوبم بیاین تو
ات:دوستت اینجاست همون پسره اسمش وی بود
داداش ات: مین هو رو میگی
ات:اره مین هو اینجاست
داداش ات:اره
ات:بگو بیاد دم در
داداش ات:باش الان میگم بیاد
*مین هو امد*
مین هو:سلام
ته:سلام*سرد*
ات:سلام مین هو یه سوال
مین هو:بله بپرس
ات:این ویدیو راسته یعنی اون دختره که داره با تو سکس میکنه منم
مین هو:نه اون دوست دخترمه
ته:واقعا
مین هو:اره اون دوست دختر منه اسمش یوناست
ات:ممنون برو داداش رو بگو بیاد
مین هو :خواهش چشم خدافس
ات:خدافس
ته:خدافس
ات:خب ته دیدی اون من نیستم
ته:اره ات منو ببخش
ات:من تا دو روز باهات قهرم و نمیام خونه
ته:اما من بدون تو نمیتونم
ات:باید تنبیه شی که من هیچوقت بهت خیانت نمیکنم
ته:حیح باش ولی میشه بوست کنم
ات:اره
رفتم سمت لب ات و لبشو مک زدم دیدم داداش ات داره مارو نگاه میکنه ات منو هل داد
ات:اههههم هیچی نیست
داداش ات:معلومه
ات:😄
ته:😄
داداش ات:😄
ات:داداش ما دیگه میریم بای
ته:بایی
داداشت ات:بای
ات
رفتم خونه دوستم هانا و الان دو روز اینجام برگشتم خونه دیدم ته خوابه
رفتم یه پتو براش اوردم و کشیدم روش
ته:عشقم امدی
ات:اره امدم
*ات رفت پیش ته خوابید
[پرش زمانی]
1 سال بعد
ات
منو ته زندگیمون خیلی بهتر از قبله خوشحالم که همچین زندگی دارم
─── ・ 。゚☆: *.☽ .* :☆゚. ───
پایان
امید وارم خوشتون امده باشه (:
حمایت یادتون نره(؛
🌑🪐
تهیونگ
چند روز حس میکنم ات داره بهم خیانت میکنه امروز هم یه ویدیو دیدم و باور کردم که داره بهم خیانت میکنه اعصابم بهم ریخته بود و حوصله نداشتم رفتم داخل اتاق
ته:هرزه تو چطوری جرعت کردی به من خیانت کنی هااااا*با داد*
ات:ته چی میگی عشقم من بهت خیانت نکردم
ته:پس این چیه ات*با عصبانیت*
ات:م.م.م.م.م.م.من این نیستم ته بخدا من این نیستم*با گریه*
ته:بهم تابت میکنی*با داد*
ات:بهت قول میدم عشقم بهت ثابت میکنم اون کسی که منو با اون پسره ادیت زده دشمنمونه من اون پسره رو میشناسم دوست داداشمه بریم ازش بپرسیم این منم یا نه فقط ادیته چون اون پسره دوست داداشمه
ته:باش بریم ببینم
منو ات لباس پوشیدیم حرکت کردیم سمت خونه داداش ات
داداش ات:سلام اجی جونم خوبی
ات:سلام عشق اجی خودت خوبی
داداش ات:مرسی سلام شوهر خواهر
ته:سلام خوبی پسر
داداش ات :اره خوبم بیاین تو
ات:دوستت اینجاست همون پسره اسمش وی بود
داداش ات: مین هو رو میگی
ات:اره مین هو اینجاست
داداش ات:اره
ات:بگو بیاد دم در
داداش ات:باش الان میگم بیاد
*مین هو امد*
مین هو:سلام
ته:سلام*سرد*
ات:سلام مین هو یه سوال
مین هو:بله بپرس
ات:این ویدیو راسته یعنی اون دختره که داره با تو سکس میکنه منم
مین هو:نه اون دوست دخترمه
ته:واقعا
مین هو:اره اون دوست دختر منه اسمش یوناست
ات:ممنون برو داداش رو بگو بیاد
مین هو :خواهش چشم خدافس
ات:خدافس
ته:خدافس
ات:خب ته دیدی اون من نیستم
ته:اره ات منو ببخش
ات:من تا دو روز باهات قهرم و نمیام خونه
ته:اما من بدون تو نمیتونم
ات:باید تنبیه شی که من هیچوقت بهت خیانت نمیکنم
ته:حیح باش ولی میشه بوست کنم
ات:اره
رفتم سمت لب ات و لبشو مک زدم دیدم داداش ات داره مارو نگاه میکنه ات منو هل داد
ات:اههههم هیچی نیست
داداش ات:معلومه
ات:😄
ته:😄
داداش ات:😄
ات:داداش ما دیگه میریم بای
ته:بایی
داداشت ات:بای
ات
رفتم خونه دوستم هانا و الان دو روز اینجام برگشتم خونه دیدم ته خوابه
رفتم یه پتو براش اوردم و کشیدم روش
ته:عشقم امدی
ات:اره امدم
*ات رفت پیش ته خوابید
[پرش زمانی]
1 سال بعد
ات
منو ته زندگیمون خیلی بهتر از قبله خوشحالم که همچین زندگی دارم
─── ・ 。゚☆: *.☽ .* :☆゚. ───
پایان
امید وارم خوشتون امده باشه (:
حمایت یادتون نره(؛
🌑🪐
۲۴.۵k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.