میخاست لبخند بزنه گفت چرا بخندم

میخاست #لبخند بزنه . #گفت چرا بخندم؟
.
.
.
.
.
مارا از چیزی ب نام #مرگ نترسانید . #زنده نیستیم
دیدگاه ها (۱)

ت تخت #بیمارستان بود .ولی باز میگفت #خوبم .....#شیطان را درک...

عاشق #چشمانش شدم . دیگر #نگاهم نکرد .....#دلم را دادم دست کس...

#خندید ولی گریه هایش #بند نیامد .....آخرین #حرف هایش را گف ....

ت نمیتونی #غرق شدن ت #تنهایی رو حس کنی .....ت همونی #بودی ک ...

⏤͟͟͞͞▣ Between ashes and light ⏤͟͟͞͞▣part ۲۰در مرکز نور، پ...

آن روزها رویاپرداز بودمهزار آرزو در سرم بودتا صبح به زندگی ف...

🌿 بخش ۵۷ — دل‌نوشته من با خودم 🌿بهرام:من اگر بمیرم…جهان شاید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط