محبوبم
محبوبم
تو را نمیدانم اما من دوستتدارم!
حضورت را ندارم اما
به رسم عاشقی برایت شعر میخوانم.
دلم پیش توست و خودم با هزاران فرسنگ فاصله
جنون را تحمل میکنم.
ظرافتِ انگشتانم بهانهی دستان تو را میگیرند
و تارهای گیسوانم همچون قاصدک خسته در باد
به دنبال تو میگردند.
هر دو عاشق شدیم
اما من بهای سنگین تری برای اعترافش پرداختهام!
تو را نمیدانم اما من دوستتدارم!
حضورت را ندارم اما
به رسم عاشقی برایت شعر میخوانم.
دلم پیش توست و خودم با هزاران فرسنگ فاصله
جنون را تحمل میکنم.
ظرافتِ انگشتانم بهانهی دستان تو را میگیرند
و تارهای گیسوانم همچون قاصدک خسته در باد
به دنبال تو میگردند.
هر دو عاشق شدیم
اما من بهای سنگین تری برای اعترافش پرداختهام!
۴.۰k
۰۴ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.