خسته ام اما به شوقَت در خیابانم هنوز
خسته ام اما به شوقَت در خیابانم هنوز
پرسه های بی امانِ زیر بارانم هنوز
می رود پاییز سوی شام آخر....تا بهار
بی تو اما در حصارِ مهر و آبانم هنوز
گوشه گیرم...گرچه لبهایم پُر از شعر تَر است
مثل یک فوّاره ی سر در گریبانم هنوز
گفته بودی دوست داری موی بور و لَخت را
از همان ساعت که گفتی مو_پریشانم...هنوز
رفته ای و چشم در چشم خیالت هر سحر
با تنی لرزان برایت شعر میخوانم هنوز
پرسه های بی امانِ زیر بارانم هنوز
می رود پاییز سوی شام آخر....تا بهار
بی تو اما در حصارِ مهر و آبانم هنوز
گوشه گیرم...گرچه لبهایم پُر از شعر تَر است
مثل یک فوّاره ی سر در گریبانم هنوز
گفته بودی دوست داری موی بور و لَخت را
از همان ساعت که گفتی مو_پریشانم...هنوز
رفته ای و چشم در چشم خیالت هر سحر
با تنی لرزان برایت شعر میخوانم هنوز
۳.۳k
۰۴ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.