ویو ته
ویو ته
ات: اره
ته: ن
ات : اره
ته: ن
ات: خب
رسیدیم خونهه
و همون طور بقلش کردمو برد م گزاشتم رو تخت
داشتم میرفتم که
ات: تهیو.... تهیونگ
ته: ها
ات: مادر بزدگ کجاس
ته: یادم رف بگم کار براش پیش امد دو روز زود تر رف بوسان وقت نشد خدا حافظی کنه
ات: پس یعنی( مظلومانه
بر گشتم سمتش
ته: تو چرا انقدر مظلوم شدی یدفعه
ات: هیچی(مظلوم
اومدم برم که
ات: تهیو.. تهیونگگ
ته:: هوم
ات: خب
ته؛چی
ات: من ننمیتونم بخوابم
ته: چرا
ات: چون شاخه هاا ی درخت میترسونتم و این حیاط بزرگگ واقعا کابوسههه این دوشبم نتونستم بخوابم( تند سریع گف و مظلوم
ته: چه کاری از من بر میاد( از این حالتا یی که باج میخواد)
ات: میشه..( مظلوم
ته: هوم
ات: میشه... هیی خب میشه اتاق من بمونییی
ته: چی یعنی همون دختری که داش تا دوساعت پیش سونارو جر میداد الان میتریه
ات: اون دخترر ادم نیسسس( داد
ات: چی منظورم اره خو میترسم ( مظلوم
ته: عحب
ته: حله فقط
ات: اره
ته: ن
ات : اره
ته: ن
ات: خب
رسیدیم خونهه
و همون طور بقلش کردمو برد م گزاشتم رو تخت
داشتم میرفتم که
ات: تهیو.... تهیونگ
ته: ها
ات: مادر بزدگ کجاس
ته: یادم رف بگم کار براش پیش امد دو روز زود تر رف بوسان وقت نشد خدا حافظی کنه
ات: پس یعنی( مظلومانه
بر گشتم سمتش
ته: تو چرا انقدر مظلوم شدی یدفعه
ات: هیچی(مظلوم
اومدم برم که
ات: تهیو.. تهیونگگ
ته:: هوم
ات: خب
ته؛چی
ات: من ننمیتونم بخوابم
ته: چرا
ات: چون شاخه هاا ی درخت میترسونتم و این حیاط بزرگگ واقعا کابوسههه این دوشبم نتونستم بخوابم( تند سریع گف و مظلوم
ته: چه کاری از من بر میاد( از این حالتا یی که باج میخواد)
ات: میشه..( مظلوم
ته: هوم
ات: میشه... هیی خب میشه اتاق من بمونییی
ته: چی یعنی همون دختری که داش تا دوساعت پیش سونارو جر میداد الان میتریه
ات: اون دخترر ادم نیسسس( داد
ات: چی منظورم اره خو میترسم ( مظلوم
ته: عحب
ته: حله فقط
۱۱.۳k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.