اسم رمان:وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدز
اسم رمان:وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدتت و مجبوری عروسش باشی و.......
پارت:19
جیسو:ج.... جیمین
جیمین: جنی برو اتاق منم میام
جنی: ولی
جیمین: برو منم میام
جنی: زود بیا
جیمین: باشه
جیسو: داد...داداش
جیمین: خفه شو بیا بریم دارم برات
بردمش اتاقش و
جیمین: که بدون اجازه بیرون میره اونم با یه پسر
جیسو : داداش اون دوست پسرمه
جیمین: جدی حتما امشب هم میخوای بری پیشش کاری میکنم دیگه نتونی تکون بخوری
کمربندم رو دراوردم شروع کردم زدنش نیم ساعت بدون وقفه میزدمش
جیمین: یک بار دیگه ببینم از این غلطا کنی خودم میکشمت گوشیت رو بده
از جیبش گوشیش رو برداشتم رفتم بیرون کمی اب خوردم جنی بدو بدو اومد بغلم
جیمین: هی هی اروم بچه افتاد
جنی: گفتی هق زود هق میای هق چرا نیومدی
جیمین: تو امروز چرا اینجوری شدی ؟
جنی: نمی دونم هق نمیخوام ازم هق دور شی هق
جیمین: من کجا قراره برم اخه
جنی: نمی دونم هق
جیمین: چیزی نمی خوای بخوری
جنی: دلم توت فرنگی میخواد
جیمین: من الان از کجا توت فرنگی برات بیارم
جنی: اصلا نخواستم
از بغلم اومد بیرون رفت سمت اتاق
جیمین: مکس (داد)
مکس: چیه جیمین
جیمین: مکس نجاتم بده
مکس: خب چی شده
جیمین: مکس جنی حاملس بعد همش از صبح که از بیمارستان اومدیم یا میگه دوستم نداری یا نمی خواد از پیشش تکون بخورم هرچیم میگم قهر میکنه
مکس:او پارک جیمین بزرگ الان از من کمک میخواد من از این چیزا بلد نیستم
جیمین:مکس ترو خدا کمکم کن
مکس: باشه خب چیزی ازت نخواسته
جیمین: چرا توت فرنگی
مکس: خب براش بخر
جیمین : مکس تو بخر
مکس: باشه ولی تا میام هواست باشه
#he_so
پارت:19
جیسو:ج.... جیمین
جیمین: جنی برو اتاق منم میام
جنی: ولی
جیمین: برو منم میام
جنی: زود بیا
جیمین: باشه
جیسو: داد...داداش
جیمین: خفه شو بیا بریم دارم برات
بردمش اتاقش و
جیمین: که بدون اجازه بیرون میره اونم با یه پسر
جیسو : داداش اون دوست پسرمه
جیمین: جدی حتما امشب هم میخوای بری پیشش کاری میکنم دیگه نتونی تکون بخوری
کمربندم رو دراوردم شروع کردم زدنش نیم ساعت بدون وقفه میزدمش
جیمین: یک بار دیگه ببینم از این غلطا کنی خودم میکشمت گوشیت رو بده
از جیبش گوشیش رو برداشتم رفتم بیرون کمی اب خوردم جنی بدو بدو اومد بغلم
جیمین: هی هی اروم بچه افتاد
جنی: گفتی هق زود هق میای هق چرا نیومدی
جیمین: تو امروز چرا اینجوری شدی ؟
جنی: نمی دونم هق نمیخوام ازم هق دور شی هق
جیمین: من کجا قراره برم اخه
جنی: نمی دونم هق
جیمین: چیزی نمی خوای بخوری
جنی: دلم توت فرنگی میخواد
جیمین: من الان از کجا توت فرنگی برات بیارم
جنی: اصلا نخواستم
از بغلم اومد بیرون رفت سمت اتاق
جیمین: مکس (داد)
مکس: چیه جیمین
جیمین: مکس نجاتم بده
مکس: خب چی شده
جیمین: مکس جنی حاملس بعد همش از صبح که از بیمارستان اومدیم یا میگه دوستم نداری یا نمی خواد از پیشش تکون بخورم هرچیم میگم قهر میکنه
مکس:او پارک جیمین بزرگ الان از من کمک میخواد من از این چیزا بلد نیستم
جیمین:مکس ترو خدا کمکم کن
مکس: باشه خب چیزی ازت نخواسته
جیمین: چرا توت فرنگی
مکس: خب براش بخر
جیمین : مکس تو بخر
مکس: باشه ولی تا میام هواست باشه
#he_so
۱۱.۰k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.