اسم رمان:وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدز
اسم رمان:وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدتت و مجبوری عروسش باشی و.........
پارت:17
جیمین: اوه بیدار شدی
جنی: جیمین
جیمین: بله چیزی میخوای
جنی: میشه بریم عمارت
جیمین: اره بزار سرم تموم شه بعد میریم
جنی: چرا اومدیم بیمارستان چرا نبردیم پیش الکسیس
جیمین: جنی تو تو تو داری مادر میشی
جنی: جیمین اگه شوخی میکنی اصلا جالب نیست
جیمین: من تا الان شوخی کردم
جنی: یعنی الان یه بچه تو شکمم داره زندگی میکنه
جیمین: اره بعد این بچه دیگه نمی تونیم بچه دار شیم
جنی: چرا
جیمین: همش تقصیر منه اگر تو دوران پریودیت باهات رابطه نداشتم الان اینجوری نمی شد
جنی: جیمین اگر این تنها بچمه میخوام خوب بزرگش کنم فقط همینو ازت میخوام
جیمین: اوکی
جنی: قول بده چون من فقط همین یه دونه بچه رو دارم درسته بازم راضی نیستم ولی من فقط یک بار میتونم مادر بشم
جیمین: اوکی قول میدم
سرم جنی دیگه تموم شد رفتم بیرون یونگی چ کوک سریع اومدن سمتم
یونگی: جیمین
جیمین: قبول کرد میرم دکتر رو بیارم
دکتر رفت اتاق پشت سرش من رفتم
دکتر: خب مامان کوچولوی ما چطوره
جنی: خوبم
دکتر: عزیزم برای زایمان و چکاپ کوچولو بیا پیش خودم فقط من نیستم باید زنگ بزنی
جیمین: دکتر ما نمیتونیم بیایم
جنی: چرا
جیمین: ما میخوایم بچه کره بدنیا بیاد
دکتر: شما کره ای هستید
جیمین: بله
دکتر: زوج زیبایی هستید
جنی : ممنون
بعد از کارای ترخیص و پرداخت پول تو راه امارت بودیم
جنی: جیمین جلوی دکتر الکی گفتی میخوایم بریم کره
جیمین: اوم نه هفته بعد میریم
جنی: واقعا (هیجان زده)
#he_so
پارت:17
جیمین: اوه بیدار شدی
جنی: جیمین
جیمین: بله چیزی میخوای
جنی: میشه بریم عمارت
جیمین: اره بزار سرم تموم شه بعد میریم
جنی: چرا اومدیم بیمارستان چرا نبردیم پیش الکسیس
جیمین: جنی تو تو تو داری مادر میشی
جنی: جیمین اگه شوخی میکنی اصلا جالب نیست
جیمین: من تا الان شوخی کردم
جنی: یعنی الان یه بچه تو شکمم داره زندگی میکنه
جیمین: اره بعد این بچه دیگه نمی تونیم بچه دار شیم
جنی: چرا
جیمین: همش تقصیر منه اگر تو دوران پریودیت باهات رابطه نداشتم الان اینجوری نمی شد
جنی: جیمین اگر این تنها بچمه میخوام خوب بزرگش کنم فقط همینو ازت میخوام
جیمین: اوکی
جنی: قول بده چون من فقط همین یه دونه بچه رو دارم درسته بازم راضی نیستم ولی من فقط یک بار میتونم مادر بشم
جیمین: اوکی قول میدم
سرم جنی دیگه تموم شد رفتم بیرون یونگی چ کوک سریع اومدن سمتم
یونگی: جیمین
جیمین: قبول کرد میرم دکتر رو بیارم
دکتر رفت اتاق پشت سرش من رفتم
دکتر: خب مامان کوچولوی ما چطوره
جنی: خوبم
دکتر: عزیزم برای زایمان و چکاپ کوچولو بیا پیش خودم فقط من نیستم باید زنگ بزنی
جیمین: دکتر ما نمیتونیم بیایم
جنی: چرا
جیمین: ما میخوایم بچه کره بدنیا بیاد
دکتر: شما کره ای هستید
جیمین: بله
دکتر: زوج زیبایی هستید
جنی : ممنون
بعد از کارای ترخیص و پرداخت پول تو راه امارت بودیم
جنی: جیمین جلوی دکتر الکی گفتی میخوایم بریم کره
جیمین: اوم نه هفته بعد میریم
جنی: واقعا (هیجان زده)
#he_so
۱۱.۲k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.