پارتکما
⭐پارت۳۷/کما⭐
تهیونگ: اون وقتی سرما میخوره لباش این طوری میشه
دکتر:ولی زیاد شبیه گاز گرفتن
تهیونگ:,کسی از شما راجب لباش سوال کرد؟اصلا چرا به لباش دقت کردی؟
دکتر:باشه حالا کیفتو کردی اعصبانییتتو رو من خالی نکن دقت نکردم مشخصه
تهیونگ:من فقط بوسیدمش فهمیدی؟زر الکی نزن حالا هم گمشو بیرون نمیخوام حتی یه مگس مذکر نزدیکش باشه
دکتر:آقای کیم.لطفا مراعاتشونو بکنین.با توجه به آزمایش خون،نوار قلب و اکاکوردیوگرافی و تصویر برداری ایشون ناراحتی قلبی دارن ولی این بار خیلی خفیف بود دفعه بعدی خطرش بیشتر میشه
-همینو گفت و مستقیم رفت بیرون و من موندم و یه دختری که زندگیم بود ولی حتی نمیدونستم ناراحت قلبی داره و بدتر از اون باعث اتفاق امشب خودم بودم.
از بیرون بابا رو صدا زدم که اومد و نشست رو صندلی و دست آت رو گرفت تو دستش و داشت قربون صدقش میرفت زنگ زدم به جین وو (راننده مخصوص خانواده کیم)تا مامانو بیاره اینجا .
احتمالا وقتی به هوش میاد گرسنشه و ضعف هم کرده پس زنگ زدم به جونگ کوک که اومدنی هات داگ و پیتزا بخره تا آت با اشتها بخوره.
شاید امشب زیادی تند پیش رفتم اون مین سو با اینکه حس خوبی بهش ندارم ولی فقط رفیقش بود و من برای اینکه به خودم ثابت کنم که واقعا به عنوان رفیق پشتشه یا نه ،چچ، با لجبازی رفتم سراغ گوشی آت و با اثر انگشتش بازش کردم و شماره ای که «شریک جرم»سیو شده بود رو گرفتم.این یه لقب بود که قبلاً هم جای دیگه شنیده بودمش مخصوص بست فرند هاست .
بازم بوق اول برداشت که باز عصبی شدم که چرا آت براش اینقدر مهمه که اینقدر زود جوابشو میده.
مین سو:چیشد ات؟بلایی سرت که نیاورد؟چرا حرف نمیزنی فداتشم؟الان کجایی خونه ای دیگه؟دارم میام صبر کن حساب اون پسره بی غیرت و میرسم
-سریع لب زدم:
تهیونگ:بیا بیمارستان حالش بد شده
مین سو:چی؟؟اقای کیم چه گوهی خوردی؟چیکارش کردی نه وایسا کدوم بیمارستان ؟
تهیونگ:بیمارستان بالای شهر
مین سو:دار..م می..ا.م
(قطع شد)
تهیونگ:این پسره واقعا فقط به چشم دوستش میبینه؟اصلا چرا زنگ زدم بهش ؟
تو این فکر بودم که یکی با دست زد رو شونم برگشتم ببینم کیه که جونگ کوک رو دیدم با چهار تا هات داگ و ۳ تا پیتزا رو به روم وایستاده
تهیونگ:چقدر سریع
جونگ کوک:نگرانش بودم واسه همین خودمو سریع رسوندم
تهیونگ:من نمیفهمم چرا باید به جز پدرشو دوست پسرش دوتا مرد دیگه نگرانش باشن؟
جونگ کوک:خب جای خواهرمه ولی دومی کیه؟
تهیونگ:لابد خواهر اونم هست دیگه نه نه یادم اومد جاست فرندش بود.جاست فرند و کوفت
جونگ کوک:نگفتی
تهیونگ:یکم دیگه میرسه خودت زیارتش میکنی
....
تهیونگ: اون وقتی سرما میخوره لباش این طوری میشه
دکتر:ولی زیاد شبیه گاز گرفتن
تهیونگ:,کسی از شما راجب لباش سوال کرد؟اصلا چرا به لباش دقت کردی؟
دکتر:باشه حالا کیفتو کردی اعصبانییتتو رو من خالی نکن دقت نکردم مشخصه
تهیونگ:من فقط بوسیدمش فهمیدی؟زر الکی نزن حالا هم گمشو بیرون نمیخوام حتی یه مگس مذکر نزدیکش باشه
دکتر:آقای کیم.لطفا مراعاتشونو بکنین.با توجه به آزمایش خون،نوار قلب و اکاکوردیوگرافی و تصویر برداری ایشون ناراحتی قلبی دارن ولی این بار خیلی خفیف بود دفعه بعدی خطرش بیشتر میشه
-همینو گفت و مستقیم رفت بیرون و من موندم و یه دختری که زندگیم بود ولی حتی نمیدونستم ناراحت قلبی داره و بدتر از اون باعث اتفاق امشب خودم بودم.
از بیرون بابا رو صدا زدم که اومد و نشست رو صندلی و دست آت رو گرفت تو دستش و داشت قربون صدقش میرفت زنگ زدم به جین وو (راننده مخصوص خانواده کیم)تا مامانو بیاره اینجا .
احتمالا وقتی به هوش میاد گرسنشه و ضعف هم کرده پس زنگ زدم به جونگ کوک که اومدنی هات داگ و پیتزا بخره تا آت با اشتها بخوره.
شاید امشب زیادی تند پیش رفتم اون مین سو با اینکه حس خوبی بهش ندارم ولی فقط رفیقش بود و من برای اینکه به خودم ثابت کنم که واقعا به عنوان رفیق پشتشه یا نه ،چچ، با لجبازی رفتم سراغ گوشی آت و با اثر انگشتش بازش کردم و شماره ای که «شریک جرم»سیو شده بود رو گرفتم.این یه لقب بود که قبلاً هم جای دیگه شنیده بودمش مخصوص بست فرند هاست .
بازم بوق اول برداشت که باز عصبی شدم که چرا آت براش اینقدر مهمه که اینقدر زود جوابشو میده.
مین سو:چیشد ات؟بلایی سرت که نیاورد؟چرا حرف نمیزنی فداتشم؟الان کجایی خونه ای دیگه؟دارم میام صبر کن حساب اون پسره بی غیرت و میرسم
-سریع لب زدم:
تهیونگ:بیا بیمارستان حالش بد شده
مین سو:چی؟؟اقای کیم چه گوهی خوردی؟چیکارش کردی نه وایسا کدوم بیمارستان ؟
تهیونگ:بیمارستان بالای شهر
مین سو:دار..م می..ا.م
(قطع شد)
تهیونگ:این پسره واقعا فقط به چشم دوستش میبینه؟اصلا چرا زنگ زدم بهش ؟
تو این فکر بودم که یکی با دست زد رو شونم برگشتم ببینم کیه که جونگ کوک رو دیدم با چهار تا هات داگ و ۳ تا پیتزا رو به روم وایستاده
تهیونگ:چقدر سریع
جونگ کوک:نگرانش بودم واسه همین خودمو سریع رسوندم
تهیونگ:من نمیفهمم چرا باید به جز پدرشو دوست پسرش دوتا مرد دیگه نگرانش باشن؟
جونگ کوک:خب جای خواهرمه ولی دومی کیه؟
تهیونگ:لابد خواهر اونم هست دیگه نه نه یادم اومد جاست فرندش بود.جاست فرند و کوفت
جونگ کوک:نگفتی
تهیونگ:یکم دیگه میرسه خودت زیارتش میکنی
....
- ۳.۹k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط