پارتکما
⭐پارت۳۸/کما⭐
-رفتم سمت آت و دست ظریفشو گرفتم و یه نگاه به لباش انداختم. راست میگفت روش چند تا زخم بود و خون هم روی لبش بود آخه چرا باید اون کارو میکردم؟
مامان:آت فداتشم با چرا خوابیدی اونجا(هق هق)
تهیونگ:مامان آروم باش چیزیش نشده الاناست که بهوش بیاد
مامان:کی همچین بلایی سرت آورده قربونت بشم هان؟بگو خودم میکشمش
-وای خدا یه گوهی بود خوردم خودت نجاتم بده همه به خونم تشنن
سیگارمو از تو پاکت در آوردم و فندک و گرفتم جلو همین که خواستم اتیشش بزنم صدای داد و بیداد های مردی توجهمو جلب کرد
؟:اتاقش شماره چنده؟کیم آت!کیم آت کجاست؟(عربده)
ده بگو دیگه
بابا:اون کیه؟
تهیونگ:همونی بیشرفی که بخاطرش الان دخترت اینجا خوابیده.
-هم جونگ کوک و هم بابا گرفتن منظورمو ولی مامان لودینگ بود که صدا پاهای کسی که داشت میدویید نزدیک تر شد و با دیدن دوباره مین سو اخمام تو هم رفت.
بدون توجه به من،کوک،بابا یا مامان دوید سمت آت و دستشو گرفت تو دستش و اون یکی دستشو گذاشت رو پیشونی آت
مین سو:آت چت شده؟خوبی؟چرا جواب نمیدی؟
تهیونگ:دستاتو بکش اونور تا چالت نکردم
-حتی بهم نگاه هم نکرد اما با شنیدن صدای ضعیف آت بیخیالش شدم و دویدم سمت آت
آت:ولم کن نه بهم دست نزن
-انگار داشت کابوس میدید ولی زیاد حدسش سخت نبود که چه کابوسی میدید انگار مین سو همه چیو خوند که برگشت سمتم و یه مشت خوابوند رو صورتم.
مین سو:تو بودی نه؟تو بی ناموس بودی؟چه بلایی سرش اوردی؟
-کشیدمش بیرون نمیخواستم جلو مامان لو برم
تهیونگ:حرف دهنتو بفهم در جایگاهی نیستی که همچین زری بزنی من دوست پسرشم
مین سو:دوست پسری که بهش دست درازی میکنه؟
تهیونگ:ببین اشتباه متوجه شدی من فقط بوسیدمش
مین سو:تو غلط کردی فهمیدی؟گوه خوردی بدون رضایت خودش بوسیدیش میدونی پرستاره چی بهم گفت؟گفت ناراحتی قلبی داره.. دختری که یه روزی نشاط و شادی از اعماق قلبش فوران میکرد الان ناراحتی قلبی داره اونم بخاطر تو
تهیونگ:گورتو از زندگیمون گم کن همش بخاطر تو بود.
-همین طوری داشتم سرش داد میزدم که صدای بابا متوقفمون کرد:
بابا:بسه دیگه.ببین پسر جون نمیدونم کی..
مین سو:بهترین رفیق اتم
بابا:خب به هر حال اون دختر منه از همتون بیشتر من نگرانشم ولی پسر من کسی نیست که بخواد ازش سو استفاده کنه حتما چیزی شده که بخاطر اینکه مالکیتشو نشون بده مجبور شده ببوستش
مین سو:تو دهات شما میگیرن دختره رو تا وقتی از هوش بره میبوسنش ؟عجب دهاتی دارین والا
-همینو گفت که صدای مامان اومد
مامان:آت چشاشو باز کرد بازشون کرد
نظرتون راجب فیک چیه؟🥲
لایک و فالو یادتون نره مرسی💗
-رفتم سمت آت و دست ظریفشو گرفتم و یه نگاه به لباش انداختم. راست میگفت روش چند تا زخم بود و خون هم روی لبش بود آخه چرا باید اون کارو میکردم؟
مامان:آت فداتشم با چرا خوابیدی اونجا(هق هق)
تهیونگ:مامان آروم باش چیزیش نشده الاناست که بهوش بیاد
مامان:کی همچین بلایی سرت آورده قربونت بشم هان؟بگو خودم میکشمش
-وای خدا یه گوهی بود خوردم خودت نجاتم بده همه به خونم تشنن
سیگارمو از تو پاکت در آوردم و فندک و گرفتم جلو همین که خواستم اتیشش بزنم صدای داد و بیداد های مردی توجهمو جلب کرد
؟:اتاقش شماره چنده؟کیم آت!کیم آت کجاست؟(عربده)
ده بگو دیگه
بابا:اون کیه؟
تهیونگ:همونی بیشرفی که بخاطرش الان دخترت اینجا خوابیده.
-هم جونگ کوک و هم بابا گرفتن منظورمو ولی مامان لودینگ بود که صدا پاهای کسی که داشت میدویید نزدیک تر شد و با دیدن دوباره مین سو اخمام تو هم رفت.
بدون توجه به من،کوک،بابا یا مامان دوید سمت آت و دستشو گرفت تو دستش و اون یکی دستشو گذاشت رو پیشونی آت
مین سو:آت چت شده؟خوبی؟چرا جواب نمیدی؟
تهیونگ:دستاتو بکش اونور تا چالت نکردم
-حتی بهم نگاه هم نکرد اما با شنیدن صدای ضعیف آت بیخیالش شدم و دویدم سمت آت
آت:ولم کن نه بهم دست نزن
-انگار داشت کابوس میدید ولی زیاد حدسش سخت نبود که چه کابوسی میدید انگار مین سو همه چیو خوند که برگشت سمتم و یه مشت خوابوند رو صورتم.
مین سو:تو بودی نه؟تو بی ناموس بودی؟چه بلایی سرش اوردی؟
-کشیدمش بیرون نمیخواستم جلو مامان لو برم
تهیونگ:حرف دهنتو بفهم در جایگاهی نیستی که همچین زری بزنی من دوست پسرشم
مین سو:دوست پسری که بهش دست درازی میکنه؟
تهیونگ:ببین اشتباه متوجه شدی من فقط بوسیدمش
مین سو:تو غلط کردی فهمیدی؟گوه خوردی بدون رضایت خودش بوسیدیش میدونی پرستاره چی بهم گفت؟گفت ناراحتی قلبی داره.. دختری که یه روزی نشاط و شادی از اعماق قلبش فوران میکرد الان ناراحتی قلبی داره اونم بخاطر تو
تهیونگ:گورتو از زندگیمون گم کن همش بخاطر تو بود.
-همین طوری داشتم سرش داد میزدم که صدای بابا متوقفمون کرد:
بابا:بسه دیگه.ببین پسر جون نمیدونم کی..
مین سو:بهترین رفیق اتم
بابا:خب به هر حال اون دختر منه از همتون بیشتر من نگرانشم ولی پسر من کسی نیست که بخواد ازش سو استفاده کنه حتما چیزی شده که بخاطر اینکه مالکیتشو نشون بده مجبور شده ببوستش
مین سو:تو دهات شما میگیرن دختره رو تا وقتی از هوش بره میبوسنش ؟عجب دهاتی دارین والا
-همینو گفت که صدای مامان اومد
مامان:آت چشاشو باز کرد بازشون کرد
نظرتون راجب فیک چیه؟🥲
لایک و فالو یادتون نره مرسی💗
- ۳.۶k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط