زندگی رویایی:پارت۱۹
زندگی رویایی:پارت۱۹
-از نظر جسمی همه چی مال من شدی
در آینده قانونی هم مال من میشی
+...
-باور نمیکنی
لبامو رو لبای ا.ت گذاشتم و مک میزدم بعد چند مین اونم همراهی کرد با کمبود هوا از هم جدا شدیم و گفت
+ببین حالا که مال تو شدم باید همش پیش من بمونی تا آخر عمرت که بچه هات رو بزرگ کنی...
-بچه؟؟؟
+خببب..از دهنم پرید
-یعنی توهم بچه دوس داری ؟؟
+خبب...راستش رو بخوای خیلیییی دوست دارم همیشه موقعی که از مدرسه بر میگشتم میرفتم پارک باهاشون بازی میکردم
-واقعاا...جدی میگی..من میگم بعد مدرسه چرا زود نمینمیایی
+اره
-پس قراره کلی بچه بیاریم
+من که از خدامه...ولی اگه تو نرفتی با یه دختر دیگه..میگم یه سوال
-جونم بیب بپرس
+تو چرا اینقدر خوشکلی...من اینجوری حیلی حسودی میکنم...چون خوشکلی باید خیلی حواسم بهت باشه که کسی ندزدنت..
کوک تو ذهنش(هه منو عمرن بتونن بدزدن)
ویوا.ت
کوک زد زیر خنده بازم از اون خنده خرگوشیاش رفت دلم ذوب شد
-واایی...ا.ت...منه...خرس...گنده...رو...چه جوری ... بدوزدن...وااییی....(باخنده)
+تو کجات خرسههه بیشتر شبیه خرگوشی
یهو جدی شد و گف
-من..من خدایی من بهم میخوره خرگوش باشم جوجه
+اره تو خواب میشی کیوت خرگوش تو بیداری میشی ددی خرگوش از این به بعد بهت میگم ددی خرگوش
-واقعاا...الان من شدم ددی خرگوش(نیشخند شیطانی)
+یاااا...منحرف...بسه دیگه بیا بریم بیرون از حموم
حموم کردیم و آمدیم بیرون لباسامون رو پوشیدم من موهای کوک رو خشک کردم موهاش خیلی بلند بود وایب مافیایی میده حتی استایل کوک بعضی وقتامافیایی بهش
گفتم
+...
-از نظر جسمی همه چی مال من شدی
در آینده قانونی هم مال من میشی
+...
-باور نمیکنی
لبامو رو لبای ا.ت گذاشتم و مک میزدم بعد چند مین اونم همراهی کرد با کمبود هوا از هم جدا شدیم و گفت
+ببین حالا که مال تو شدم باید همش پیش من بمونی تا آخر عمرت که بچه هات رو بزرگ کنی...
-بچه؟؟؟
+خببب..از دهنم پرید
-یعنی توهم بچه دوس داری ؟؟
+خبب...راستش رو بخوای خیلیییی دوست دارم همیشه موقعی که از مدرسه بر میگشتم میرفتم پارک باهاشون بازی میکردم
-واقعاا...جدی میگی..من میگم بعد مدرسه چرا زود نمینمیایی
+اره
-پس قراره کلی بچه بیاریم
+من که از خدامه...ولی اگه تو نرفتی با یه دختر دیگه..میگم یه سوال
-جونم بیب بپرس
+تو چرا اینقدر خوشکلی...من اینجوری حیلی حسودی میکنم...چون خوشکلی باید خیلی حواسم بهت باشه که کسی ندزدنت..
کوک تو ذهنش(هه منو عمرن بتونن بدزدن)
ویوا.ت
کوک زد زیر خنده بازم از اون خنده خرگوشیاش رفت دلم ذوب شد
-واایی...ا.ت...منه...خرس...گنده...رو...چه جوری ... بدوزدن...وااییی....(باخنده)
+تو کجات خرسههه بیشتر شبیه خرگوشی
یهو جدی شد و گف
-من..من خدایی من بهم میخوره خرگوش باشم جوجه
+اره تو خواب میشی کیوت خرگوش تو بیداری میشی ددی خرگوش از این به بعد بهت میگم ددی خرگوش
-واقعاا...الان من شدم ددی خرگوش(نیشخند شیطانی)
+یاااا...منحرف...بسه دیگه بیا بریم بیرون از حموم
حموم کردیم و آمدیم بیرون لباسامون رو پوشیدم من موهای کوک رو خشک کردم موهاش خیلی بلند بود وایب مافیایی میده حتی استایل کوک بعضی وقتامافیایی بهش
گفتم
+...
۹۸۵
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.