عشقرویایی

#عشق_رویایی

Part: 3

ویو کوک :

که چهرش آشنا به نظر میومد رفتم جلوش

>>>>>>>>>>>>>>><<<<<<<<<

کوک : دختر جون تو همچین باری جای تو نیستا[سرد]

ا.ت : شما فضولی[سرد]

کوک‌ : آشنا به نظر میای ... از خاندان کیمی؟[سرد]

ا.ت : مشکل هست؟[عصبی]

کوک : هعع خاندان کیم آنقدر ضعیفن دختر جایگزین کردن[پوزخند]

ا.ت : عااا تو هم اون خاندان جئون هستی... نمیدونستم جاگزینش چقدر حرومزادس[عصبی]

کوک‌ : حرف دهنت بفهم جوجه[عصبی]

ا.ت عصبی شد یه مشت کوبید به صورت کوک
>>>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<<

کوک : هععع زورت همینه بچه جون[پوزخند]

ا.ت خواست بزنه که یهو تهیونگ نزاشت

>>>>>>>>>>>>>>><<<<<<<<<

ا.ت : هووووو تو کی باشی جلومو منو بگیری[عصبی]

تهیونگ: عمتم ... کوک همون جانشین خاندان کیمه؟

کوک‌ : آره این فسقلی جانشین خاندان کیمه[پوزخند]

تهیونگ: جانشینش دختره[خنده]

ا.ت خواست حرف بزنه که یهو

شرمنده کم بودا