پارت هشتاد دو غریبه آشنا
#پارت_هشتاد_دو #غریبه_آشنا
بکهیون
دویید داخل اتاق در رو قفل کرد
+ئونسو عزیزم،بیا برات توضیح بدم،در رو باز کن عزیزم،باورکن مجبورم،باورکن مجبورم کردن...تو که میشناسی منو،ئونسو خواهش میکنم،همه چی الکیه،بیا این در رو باز کن،ئونسوو...بیا بیرون من میشینم اینحا تا بیای..ئونسو گوش بده به حرفام،خواهش میکنم...ئونسو
با مشت کوبیدم به در...اههه...لعنتی....خواستم از خونه برم بیرون،کیونگسو اومد دنبالم وایساد جلو در...
دی او:بجای فرار کردن وایسا براش توضیح بده...
+آخه،نمیاد بیرون...بلایی سر خودش آورد چیکار کنم
دی او:اگه بری بیرون چیزی تغییر میکنه؟خودش آروم شد میاد بیرون
برگشتم نشستم سر مبل...عصبی بودم...حالم اصلن خوب نبود...تازه همه چی داشت خوب میشد...
چانیول:بکهیونا درست میشه
بکهیون:چجوری میخواد درست بشه...فردا شب باید برم باهاش سر قرار
چانیول:عیب نداره
بکهیون:ئونسو رو چیکار کنم
چند ساعت گذشت،هنوز بیرون نیومده بود از اتاق،نگرانش بودم...بلند شدم برم در اتاقش دوباره
کای:بکهیون بشین
+چرا نمیفهمید نگرانشممم
کای:میفهمیم ولی اینطوری بیشتر اذیت میشه
همین ک داشتیم حرف میزدیم در باز شد و ئونسو اومد بیرون...چشماش قرمز شده بود
+ئونسو
-هیچی نگو،هرکاری میدونی درسته انجام بده،من کاری ندارم بهت
+ئونسو بزار حرف بزنم،بزار برات توضیح بدم،اگه گوش نمیدی پس حداقل صبر کن تا درستش کنم
-خبر پخش شده،همه خبر گذاریا اعلام کردن،کمپانی هم تایید کرده
با بغض حرف میزد چونش میلرزید
+ببین،نه من نه اون دختر راضی به انجام این کار نیستیم،ما مجبوریم
-اشکال نداره
+اگه گوش ندیم به حرفاشون به ضررمون تموم میشه
-اشکال نداره
+اخراجم میکنن
-اشکال نداره
+لعنتییییییی،اشکال دارههه،چرا اینطوریی میکنی
-چیکار کنم پس،چاره ای دارم
سوهو:بکهیون آروم تر داداش،داد نزن سرش
خدای من...چنگ زدم به موهام،به ئونسو نگاه کردم رفتم سمتش دستشو کشیدم بردمش تو اتاق،دررو بستم...وایسادم روبه روش
+باور داری منو؟
سرشو انداخت پایین
+باتوام
حرف نمیزد عصببانی شدم داد زدم سرش
+باتو دارم حرف میزنممم به من نگا کن
-بکهیون میشه سرم داد نزنی
اشکاش از چشمش میومد پایین،با پشت دستم اشکاشو پاک کردم
+معذرت میخوام،گریه نکن،قربون اشکات بشم گریه نکن
-باورت دارم ک هنوز اینجام
بغلش کردم
+بخدا دوست دارم ئونسو،هیچ راهی ندارم،هیچ راهیی...من سختی کشیدم تا نگهت دارم پیش خودم این دختره سال هاست جلو چشممه،اگه میخواستمش اگه حسی بهش داشتم که اصلا سمت تو نمیودم...دورت بگردم هیچی نمیشه زودی تموم میشه زود زوو تموم میشه...حس منم به تو هیچ تغییری نمیکنه
کاری از نویسنده گروه:@ forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
بکهیون
دویید داخل اتاق در رو قفل کرد
+ئونسو عزیزم،بیا برات توضیح بدم،در رو باز کن عزیزم،باورکن مجبورم،باورکن مجبورم کردن...تو که میشناسی منو،ئونسو خواهش میکنم،همه چی الکیه،بیا این در رو باز کن،ئونسوو...بیا بیرون من میشینم اینحا تا بیای..ئونسو گوش بده به حرفام،خواهش میکنم...ئونسو
با مشت کوبیدم به در...اههه...لعنتی....خواستم از خونه برم بیرون،کیونگسو اومد دنبالم وایساد جلو در...
دی او:بجای فرار کردن وایسا براش توضیح بده...
+آخه،نمیاد بیرون...بلایی سر خودش آورد چیکار کنم
دی او:اگه بری بیرون چیزی تغییر میکنه؟خودش آروم شد میاد بیرون
برگشتم نشستم سر مبل...عصبی بودم...حالم اصلن خوب نبود...تازه همه چی داشت خوب میشد...
چانیول:بکهیونا درست میشه
بکهیون:چجوری میخواد درست بشه...فردا شب باید برم باهاش سر قرار
چانیول:عیب نداره
بکهیون:ئونسو رو چیکار کنم
چند ساعت گذشت،هنوز بیرون نیومده بود از اتاق،نگرانش بودم...بلند شدم برم در اتاقش دوباره
کای:بکهیون بشین
+چرا نمیفهمید نگرانشممم
کای:میفهمیم ولی اینطوری بیشتر اذیت میشه
همین ک داشتیم حرف میزدیم در باز شد و ئونسو اومد بیرون...چشماش قرمز شده بود
+ئونسو
-هیچی نگو،هرکاری میدونی درسته انجام بده،من کاری ندارم بهت
+ئونسو بزار حرف بزنم،بزار برات توضیح بدم،اگه گوش نمیدی پس حداقل صبر کن تا درستش کنم
-خبر پخش شده،همه خبر گذاریا اعلام کردن،کمپانی هم تایید کرده
با بغض حرف میزد چونش میلرزید
+ببین،نه من نه اون دختر راضی به انجام این کار نیستیم،ما مجبوریم
-اشکال نداره
+اگه گوش ندیم به حرفاشون به ضررمون تموم میشه
-اشکال نداره
+اخراجم میکنن
-اشکال نداره
+لعنتییییییی،اشکال دارههه،چرا اینطوریی میکنی
-چیکار کنم پس،چاره ای دارم
سوهو:بکهیون آروم تر داداش،داد نزن سرش
خدای من...چنگ زدم به موهام،به ئونسو نگاه کردم رفتم سمتش دستشو کشیدم بردمش تو اتاق،دررو بستم...وایسادم روبه روش
+باور داری منو؟
سرشو انداخت پایین
+باتوام
حرف نمیزد عصببانی شدم داد زدم سرش
+باتو دارم حرف میزنممم به من نگا کن
-بکهیون میشه سرم داد نزنی
اشکاش از چشمش میومد پایین،با پشت دستم اشکاشو پاک کردم
+معذرت میخوام،گریه نکن،قربون اشکات بشم گریه نکن
-باورت دارم ک هنوز اینجام
بغلش کردم
+بخدا دوست دارم ئونسو،هیچ راهی ندارم،هیچ راهیی...من سختی کشیدم تا نگهت دارم پیش خودم این دختره سال هاست جلو چشممه،اگه میخواستمش اگه حسی بهش داشتم که اصلا سمت تو نمیودم...دورت بگردم هیچی نمیشه زودی تموم میشه زود زوو تموم میشه...حس منم به تو هیچ تغییری نمیکنه
کاری از نویسنده گروه:@ forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۱۱.۷k
۲۰ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.