black flower(p,10)
black flower(p,10)
با پولی که این ماه از شغل پاره وقت جدیدش به دست می آورد باید یکی دیگه میخرید و از شر این عینک شکسته با شیشه های پر از خشش راحت می شد.
در حالی که عضلات شکمش که سیس پک داشت رو نوازش میکرد ،وارد حال شد
اوه!
آب دهنش رو با صدا قورت داد و با فک پایین افتاده به هشت نفری که روی زمین نشسته بودند و از بطری های مشروبشون می خوردند و بازی فوتبال رو از تلوزیون تماشا می کردند نگاه کرد.
اگه میدونست لوهان و سهون مهمون دعوت کردن محال بود
با شلوارک مشکیش و بدون هیچ لباسی پایین میومد .
مخصوصا که اون جئون جونگ کوک لعنتی هم بینشون نشسته بود و با یه پوزخند اعصاب خورد کن روی صورتش براندازش می کرد.
لوهان یه لبخند مصنوعی روی لبهاش نشوند، احتمالا اونم از اینکه تهیونگ جلوی دوستای خوشتیپش با این شکل ظاهر شده خجالت کشیده بود.
لوهان لب زد .
معرفی کنم بچه ها کیم تهیونگ هم خونم.
به دوستاش اشاره کرد.
و تهیونگ این آقایون هم دوستای مشترک من و سهونن.
تهیونگ سرشو تکون داد.
با اینکه از مهمونی گرفتنای لوهان چندان راضی نبود
اما از اونجایی که بیشتر اجاره رو لوهان پرداخت میکرد
و تمام وسایل خونه حتی تخت میز و کمد تهیونگ هم بهش تعلق داشت.
دهنش رو بسته نگه داشت و اعتراضی نکرد.
با پولی که این ماه از شغل پاره وقت جدیدش به دست می آورد باید یکی دیگه میخرید و از شر این عینک شکسته با شیشه های پر از خشش راحت می شد.
در حالی که عضلات شکمش که سیس پک داشت رو نوازش میکرد ،وارد حال شد
اوه!
آب دهنش رو با صدا قورت داد و با فک پایین افتاده به هشت نفری که روی زمین نشسته بودند و از بطری های مشروبشون می خوردند و بازی فوتبال رو از تلوزیون تماشا می کردند نگاه کرد.
اگه میدونست لوهان و سهون مهمون دعوت کردن محال بود
با شلوارک مشکیش و بدون هیچ لباسی پایین میومد .
مخصوصا که اون جئون جونگ کوک لعنتی هم بینشون نشسته بود و با یه پوزخند اعصاب خورد کن روی صورتش براندازش می کرد.
لوهان یه لبخند مصنوعی روی لبهاش نشوند، احتمالا اونم از اینکه تهیونگ جلوی دوستای خوشتیپش با این شکل ظاهر شده خجالت کشیده بود.
لوهان لب زد .
معرفی کنم بچه ها کیم تهیونگ هم خونم.
به دوستاش اشاره کرد.
و تهیونگ این آقایون هم دوستای مشترک من و سهونن.
تهیونگ سرشو تکون داد.
با اینکه از مهمونی گرفتنای لوهان چندان راضی نبود
اما از اونجایی که بیشتر اجاره رو لوهان پرداخت میکرد
و تمام وسایل خونه حتی تخت میز و کمد تهیونگ هم بهش تعلق داشت.
دهنش رو بسته نگه داشت و اعتراضی نکرد.
- ۴.۲k
- ۰۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط