پارت 7
پارت 7
رفتیم و به یه قصر رسیدیم
خیلی بزرگ و زیبا بود
معلم:خوب بچه ها دنبالم بیاین
شوگا:ما که تا الان داشتیم دنبالتون میومدیم
معلم:منظورم اینه از کنارم تکون نخورین
+اوکی
بعد دنبالش میرفتیم
رفتیم و رفتیم و رسیدیم به یه اتاق
معلم چشمامونو با دوتا پارچه بست و منو شوگا رو روبروی هم قرار داد بعد گفت
معلم:خب.....حالا من جایزه رو بینتون قرار میدم و وقتی بهتون گفتم چشم بند و در بیارین و چشماتونو باز کنین
شوگا:چشم
+باشه
معلم یه چیزی گذاشت بینمون
دستامونو گذاشتیم روش و معلم گفت
معلم:حالا ورد.........رو بگین.....هردو تا تون با صدای بلند
[[............]]
یه دفعه یه چیزی احساس کردم
احساس کردم که دارم از گرما میپزم
+میشع چشمامون رو باز کنیم
معلم:آره
منو شوگا چشمامونو باز کردیم
شوگا:جایزه چی بود؟؟؟؟.....اتفاقی نیوفتاده😐
معلم:جایزه تونو گرفتین،شما دو قدرت اصلب یعنی یخ و آتش رو گرفتین
شما چون دقیقا دوتا آدم مکمل هم هستین یعنی ا/ت انسانی ه
خون گرم و مهربون و شوگا احساس سردی و بی رحمی داره،شما دقیقا کسانی بودین که مد نظر خدایان قرار گرفته بودین،بخاطر همین من قدرت هارو به شما دادم،و اینکه شوگا یه انسان نیست بلکه یه چیز دیگشت که هنوز مشخص نشده،شما باید حواستون باشه که با قدرتاتون به هم آسیب نزنین،در غیر این صورت تا یک ماه فرصت دارین که باهم رابطه جنسی بر قرار کنین و گرنه ممکنه هردوتون بمیرین،این رابطه تا ابد ادامه داره و هر یک ماه یه بار به این رابطه نیازه ولی تاکید کنم(اگه بهم آسیب بزنین)
+من....نمی خوام باشوگا رابطه جنسی داشته باشم
شوگا:هه....پس من میخوام....سعی میکنم اصلا بهت نزدیک نشم که نیاز نباشه باهات سکس کنم
معلم:و یک نکته دیگه اینکه......
چطور بود
بنظر خودم که خیلی خوب شد دوتا قدرت دارن
چون قرار ماجرای های هیجان انگیز و ترسناک و خفنی بی افته😁😁😁
لایک کنین😚
کامنتم بزارین😙
رفتیم و به یه قصر رسیدیم
خیلی بزرگ و زیبا بود
معلم:خوب بچه ها دنبالم بیاین
شوگا:ما که تا الان داشتیم دنبالتون میومدیم
معلم:منظورم اینه از کنارم تکون نخورین
+اوکی
بعد دنبالش میرفتیم
رفتیم و رفتیم و رسیدیم به یه اتاق
معلم چشمامونو با دوتا پارچه بست و منو شوگا رو روبروی هم قرار داد بعد گفت
معلم:خب.....حالا من جایزه رو بینتون قرار میدم و وقتی بهتون گفتم چشم بند و در بیارین و چشماتونو باز کنین
شوگا:چشم
+باشه
معلم یه چیزی گذاشت بینمون
دستامونو گذاشتیم روش و معلم گفت
معلم:حالا ورد.........رو بگین.....هردو تا تون با صدای بلند
[[............]]
یه دفعه یه چیزی احساس کردم
احساس کردم که دارم از گرما میپزم
+میشع چشمامون رو باز کنیم
معلم:آره
منو شوگا چشمامونو باز کردیم
شوگا:جایزه چی بود؟؟؟؟.....اتفاقی نیوفتاده😐
معلم:جایزه تونو گرفتین،شما دو قدرت اصلب یعنی یخ و آتش رو گرفتین
شما چون دقیقا دوتا آدم مکمل هم هستین یعنی ا/ت انسانی ه
خون گرم و مهربون و شوگا احساس سردی و بی رحمی داره،شما دقیقا کسانی بودین که مد نظر خدایان قرار گرفته بودین،بخاطر همین من قدرت هارو به شما دادم،و اینکه شوگا یه انسان نیست بلکه یه چیز دیگشت که هنوز مشخص نشده،شما باید حواستون باشه که با قدرتاتون به هم آسیب نزنین،در غیر این صورت تا یک ماه فرصت دارین که باهم رابطه جنسی بر قرار کنین و گرنه ممکنه هردوتون بمیرین،این رابطه تا ابد ادامه داره و هر یک ماه یه بار به این رابطه نیازه ولی تاکید کنم(اگه بهم آسیب بزنین)
+من....نمی خوام باشوگا رابطه جنسی داشته باشم
شوگا:هه....پس من میخوام....سعی میکنم اصلا بهت نزدیک نشم که نیاز نباشه باهات سکس کنم
معلم:و یک نکته دیگه اینکه......
چطور بود
بنظر خودم که خیلی خوب شد دوتا قدرت دارن
چون قرار ماجرای های هیجان انگیز و ترسناک و خفنی بی افته😁😁😁
لایک کنین😚
کامنتم بزارین😙
۸.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.