part:53
part:53
ویو تهیونگ ( علامت ته +علامت کوک-)
بعد اینکه کوک رفت دلم میخواست منم برم و بغلش کنم احساس میکردم ناراحته.....هی دنبال موقعیت بودم که برم بیرون
=هی پسر چرا انقدر پریشونی ؟ چیزی شده ؟
+ها؟ نه بابا چی میخواد بشه
=پس چرا همش وول میخوری
+احساس میکنم دارم خفه میشم
این بهترین بهانه بود که بتونم برم بیرون
مامان منظورمو فهمید
*خب پاشو برو بیرون یکم هوا بخور و زود بیا تو
+عاخه ز....
*عاخه نداره برو سریع بیا دیگه
+الان بر میگردم
از بچه گی مامان از لحن حرف زدنم میفهمید چی میخوام و همیشه کمکم میکرد خیلی خوب شد که به مامان همه چیو گفتم
رفتم بیرون ولی کوک رو ندیدم حتما رفته حیاط پشتی....درست حدس زدم تو حیاط پشتی بود
+بلاخره پیدات کردم
_ای.....ای....اینجا چیکار میکنی ؟
+داری گریه میکنی ؟
قلبم مچاله شد وقتی دیدم صورتش پر اشکه
+هی هی پسر چیشده کی جرعت کرده پسر کوچولوی منو ناراحت کنه ها؟
_هیچی فقط....فقط
زد زیر گریه طاقت نیاوردم و رفتم بغلش کردم
+آروم باش پسرکم آروم
_دلم .....دلم واسه مامانم تنگ شده
محکم منو به خودش فشار داد
_الان اگه من به مامانم میگفتم که تو رو دوست دارم به نظرت واکنشش چی بود ؟
+نمیدونم من که مادر تو رو نمیشناسم قند عسلم
آروم از من جداشد چشما قرمز شده بود
+هی پسر قول بده دیگه گریه نکنی خب الاناست که منم گریم بگیره
_چرا اومدی بیرون ؟ اصلا چجوری اومدی
+خب.... احساس کردم ناراحتی بعد یه بهونه ای جور کردم اومدم بیرون
_خوب زود برو الان شک میکننا
آروم لبشو بوسیدم
+هروقت گریه ی تو فطع بشه منم میرم
سریع اشکاشو پاک کرد
ویو تهیونگ ( علامت ته +علامت کوک-)
بعد اینکه کوک رفت دلم میخواست منم برم و بغلش کنم احساس میکردم ناراحته.....هی دنبال موقعیت بودم که برم بیرون
=هی پسر چرا انقدر پریشونی ؟ چیزی شده ؟
+ها؟ نه بابا چی میخواد بشه
=پس چرا همش وول میخوری
+احساس میکنم دارم خفه میشم
این بهترین بهانه بود که بتونم برم بیرون
مامان منظورمو فهمید
*خب پاشو برو بیرون یکم هوا بخور و زود بیا تو
+عاخه ز....
*عاخه نداره برو سریع بیا دیگه
+الان بر میگردم
از بچه گی مامان از لحن حرف زدنم میفهمید چی میخوام و همیشه کمکم میکرد خیلی خوب شد که به مامان همه چیو گفتم
رفتم بیرون ولی کوک رو ندیدم حتما رفته حیاط پشتی....درست حدس زدم تو حیاط پشتی بود
+بلاخره پیدات کردم
_ای.....ای....اینجا چیکار میکنی ؟
+داری گریه میکنی ؟
قلبم مچاله شد وقتی دیدم صورتش پر اشکه
+هی هی پسر چیشده کی جرعت کرده پسر کوچولوی منو ناراحت کنه ها؟
_هیچی فقط....فقط
زد زیر گریه طاقت نیاوردم و رفتم بغلش کردم
+آروم باش پسرکم آروم
_دلم .....دلم واسه مامانم تنگ شده
محکم منو به خودش فشار داد
_الان اگه من به مامانم میگفتم که تو رو دوست دارم به نظرت واکنشش چی بود ؟
+نمیدونم من که مادر تو رو نمیشناسم قند عسلم
آروم از من جداشد چشما قرمز شده بود
+هی پسر قول بده دیگه گریه نکنی خب الاناست که منم گریم بگیره
_چرا اومدی بیرون ؟ اصلا چجوری اومدی
+خب.... احساس کردم ناراحتی بعد یه بهونه ای جور کردم اومدم بیرون
_خوب زود برو الان شک میکننا
آروم لبشو بوسیدم
+هروقت گریه ی تو فطع بشه منم میرم
سریع اشکاشو پاک کرد
۱۰.۰k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.