ماه بنفشم
#Maah_Banafsham
#part26
#ارسلان:
رفتم به سمت دستشویی یه ابی به صورتم زدم چشمام قرمزه قرمز بود
کارم تموم شد و رفتم به سمت اونجایی که به دیانا گفته بودم منتظر باشع
ولی،ولی نبود
یعنی چی؟؟
یعنی رفته بود
خیلی ناراحت شدم
میخاستم برم که چشمام خورد به دیانا
تو بغل یه پسر داشت میرقصید
اینقدر عصبی شده بودم که مطمئن بودم الن سکته میکنم
میتونستم حص کنم رگای گردنم زده بیرون
اروم اروم داشتم میرفتم سمتشون که دیانا دیدتم
ترسو از چشماش میتونستم ببینم
سعی داشت خدشو ازون بی همه چیز جدا کنه
ولی اون بیشتر بهش چسبید
دیانا سرشو اورد بالا که یهو پسره فاصله صورتشونو کم کرد
سرعتمو بیشتر کردم و از پشت کشیدمش
عوضی اینقدر مست بود که با اولین زور کشیده شد عقب
اینقدر عصابم خورد بود که دلم میخواست بزنم لهش کنم
ولی دیدم دیانا داره با ترس نگام میکنه...
#part26
#ارسلان:
رفتم به سمت دستشویی یه ابی به صورتم زدم چشمام قرمزه قرمز بود
کارم تموم شد و رفتم به سمت اونجایی که به دیانا گفته بودم منتظر باشع
ولی،ولی نبود
یعنی چی؟؟
یعنی رفته بود
خیلی ناراحت شدم
میخاستم برم که چشمام خورد به دیانا
تو بغل یه پسر داشت میرقصید
اینقدر عصبی شده بودم که مطمئن بودم الن سکته میکنم
میتونستم حص کنم رگای گردنم زده بیرون
اروم اروم داشتم میرفتم سمتشون که دیانا دیدتم
ترسو از چشماش میتونستم ببینم
سعی داشت خدشو ازون بی همه چیز جدا کنه
ولی اون بیشتر بهش چسبید
دیانا سرشو اورد بالا که یهو پسره فاصله صورتشونو کم کرد
سرعتمو بیشتر کردم و از پشت کشیدمش
عوضی اینقدر مست بود که با اولین زور کشیده شد عقب
اینقدر عصابم خورد بود که دلم میخواست بزنم لهش کنم
ولی دیدم دیانا داره با ترس نگام میکنه...
۳.۴k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.