پارت دو

*صبح روز بعد

امروز با هیناتا و اما میخواستیم بریم بازار پس بلند شدم لباسامو پوشیدم و یه آرایش کوچیک کردم رفتم جلو در خونه اما اونجا یه آقای قد بلند پسر دیروزیه بود اون پسر دیروزیه از خواب تازه بیدار شده بود کاوایی بود که سرش رو برگردوند و توجهش به من جلب شد میخواست بیاد سمتم که پسر قد بلنده گفت: مایکی من میرم خونه کار دارم

مایکی: موهام؟

پسره:بده اما ببنده

بعد پسر رفت و مایکی با غر زدن اینکه موهاشو نبسته اومد سمتم

مایکی:سلام ا.ت

ا‌.ت:اوه سلام

مایکی:میدونم الان داذی میگی نخ به دیروزم مه به امروز

ا.ت: میخوای برات ببندم ؟

مایکی : اوه البته

بعد باهم رفتن اتاق مایکی ، مایکی نشست ا.ت هم موهاشو بست

از زبان ا.ت

چه موهای نرمی

از زبان مایکی

دستاش چقدر نرم و گرمه


بعد تموم کرد مایکی بلند شد تشکرد کرد بعد خم شد سمت ا.ت خب خب از دیروز تا امروز طعم لبات از رو لبم رفته

ا.ت : همم ه...هی!!!

مایکی : تو دوستش نداشتی؟

ا.ت :...

مایکی:سکوت علامت رضاس

خم شد گردن ا.ت رو گرفت و نزدیک خودش کرد و بوسید لباشو

مایکی: نمیخوای هرروز امتحانش کنی؟

ا.ت: اه بابا باسه اصلا... قبول میکنم

مایکی: اوکی امشب تو اتاق منی به اما هم میگی مریض بودی نیو مدی

ا.ت با سر تایید کرد و کل شب رو کنار هم موندن اهم اهم پایان





بچها پارت بعد از کاراکتر های انیمه دیگه موخوام بزارم از کدوم انیمه باشه؟_؟
دیدگاه ها (۱۱)

بزنیم تو فاز امینم

عشق شکست ناپذیرم:)

خب بگو ببینم چطور بود...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

مرگ بی پایان پارت ۲۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط