عمارت نفرین شده

عمارت نفرین شده
پارت 4
(ویو ت.ا)
تا ببینم به چی خوردم که با یه پسر دیگه روبه رو شدم با ترس به چشماش نگاه کردن اونم چشماش قرمز شده بود دوتا دست هایش رو روی شونه هام گذاشت و خواست بره سمت گردنم که همون پسر اولی امد #هی ولش کن من اول اونو پیدا کردم اون مال کنه
-مگه صفه که هر کی اول آمد مال اون میشه
/چه خبر شده اوه پدربزرگ برامون غذای زنده فرستاده
&دهنتون رو چرا نمیبندین می‌خوام بخوابم اوه اون یه دختر انسانه؟
/ بوی خونش رو مگه حس می‌کنه
&حالا که نزاشتین بخوابم باید این دختره رو بدین به من
#به همین خیال باش
! هی بس کنید آقای جانگ‌ گفت که پدر بزرگ دستور داده که کسی نباید به این دختر دست بزنه
#چرا اون وقت من گشنمه
!پدربزرگ برات چند تا طعمه فرستاده
#نگو که دوباره مرد هستن
! نه این بار زن هم هست نفری دوتا زن شیش تا مرد
& خوب پس چرا این دختره رو فرستاده اینجا
!این دختره قراره با مه زندگی کنه
&#/-+: ها؟
+ من قراره با شما ها زندگی کنم ؟
- چرا پدر بزرگ همچین تصمیمی گرفته
! نمی دونم ولی پدر بزرگ خودش فردا میاد پس سوالاتی که دارین رو بزارین برای فردا
+....
دیدگاه ها (۳)

#فیک چیزی بد تر از عشق #فیک پلیس یا ابلیس

عمارت نفرین شده پارت 3 (ویو ا،ت)بعد از خدا حافظی به سمت خونه...

عمارت نفرین شده پارت 2 (ویو ا•ت) که با صدای دو تا مرد بیدار ...

Police and love

چند شاتیچهار عاشق دیوونهشخصیت ها: مهدیا(اسم خودم😁) و دلسا و ...

"ته_بله مادر"اون بچه‌ی توعه _بله مادرجین که از عصبانیت رنگش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط