نگهبان ( پارت دوم )
نگهبان ( پارت دوم )
* ویو ا/ت *
یهو از خواب پریدم...ولی توی اتاقم نبودم یه جای اینگار بیمارستان بود!!!!
؟ : بلاخره بیدار شدی؟!!!
ا/ت : ایییی...من کجام...؟!!!؛
؟ : بیمارستانی....داشتی خودکشی میکردی! وایسا بگم دکتر بیاد!
ا/ت: وایسا...تو کی هستی؟
؟: من داداشتم دیگه! یادت نمیاد؟!!
ا/ت : یاااا...من که داداش ندارم!.
( اسم داداشه مینسو هست)
مینسو : الان میگم دکتر بیاد...! ( رفت)
ا/ت : خدایااا...اینجا دیگه کدوم گورسونیه؟!!!
که یهو یکی اومد دکتر بود.
دکتر : حتما فراموشی گرفتن!
دکتر منو مرخص کرد....و تا خونه رفتیم...من هچکیو نمیشناختم!!!!
مینسو : خب...چاگیا ، اتاقت اونجاس ( اشاره کرد)
ا/ت : اسم منکه چاگیا نیس!
مینسو : ضرب مغزی شدی؟!
ا/ت: خدایا اینجا چه خبره؟ ( زیر لب)
رفتم تو اتاقی که یارو گفت و همه جارو نگاه کردم....من اینجا اتاقم نبود...کلا اصن همه چیز عجیب بود!
رفتم آیینه رو نگاه کردم...ولی یکی دیگه بود!!!!
ا/ت : ( جیغ) این کیه دیگههههههه!!!!!!
یهو زدم زیر گریه!
ا/ت : ( گریه ) اینجا کجاست؟ این من نیستم!!!!!
یهو همون یارو اومد و سعی کرد آرومم کنه .
🗿
* ویو ا/ت *
یهو از خواب پریدم...ولی توی اتاقم نبودم یه جای اینگار بیمارستان بود!!!!
؟ : بلاخره بیدار شدی؟!!!
ا/ت : ایییی...من کجام...؟!!!؛
؟ : بیمارستانی....داشتی خودکشی میکردی! وایسا بگم دکتر بیاد!
ا/ت: وایسا...تو کی هستی؟
؟: من داداشتم دیگه! یادت نمیاد؟!!
ا/ت : یاااا...من که داداش ندارم!.
( اسم داداشه مینسو هست)
مینسو : الان میگم دکتر بیاد...! ( رفت)
ا/ت : خدایااا...اینجا دیگه کدوم گورسونیه؟!!!
که یهو یکی اومد دکتر بود.
دکتر : حتما فراموشی گرفتن!
دکتر منو مرخص کرد....و تا خونه رفتیم...من هچکیو نمیشناختم!!!!
مینسو : خب...چاگیا ، اتاقت اونجاس ( اشاره کرد)
ا/ت : اسم منکه چاگیا نیس!
مینسو : ضرب مغزی شدی؟!
ا/ت: خدایا اینجا چه خبره؟ ( زیر لب)
رفتم تو اتاقی که یارو گفت و همه جارو نگاه کردم....من اینجا اتاقم نبود...کلا اصن همه چیز عجیب بود!
رفتم آیینه رو نگاه کردم...ولی یکی دیگه بود!!!!
ا/ت : ( جیغ) این کیه دیگههههههه!!!!!!
یهو زدم زیر گریه!
ا/ت : ( گریه ) اینجا کجاست؟ این من نیستم!!!!!
یهو همون یارو اومد و سعی کرد آرومم کنه .
🗿
۳۸.۱k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.