نگهبان ( پارت چهارم )
نگهبان ( پارت چهارم )
* ویو ا/ت *
* شب*
رفتم رو تخت و به سختی خوابیدم تا خوابیدم یه جای سیاهی رو دیدم...که یهو صدای یکی رو شنیدم میپیچید و انگار زن بود!
؟ : تو کی هستی؟
ا/ت: تو کی هستی؟
؟ : وارد بازی بدی شدی دختر!
ا/ت : ازم چیز میخوای؟!!!
؟ : انگشتر...!
ا/ت : کدوم انگشتر؟!!!
؟: نمیتونی منو گول بزنی...گفتم انگشتر و بده!!!
ا/ت: همون که رو زمین پیداش کردم...؟
؟ : دقیقا...بهت وقت میدم تا پیداش کنی!
ا/ت : ولی من که تنهایی نمیتونم!
؟ : میدونم...برات نگهبان میفرستم و انگشتر و پس میگیرم!
ا/ت : ولی....!
یهو از خواب پریدم...
ا/ت : ( نفس نفس ) این چه خوابی بود!
همه ی خوابی که دیدم رو یادم میومد تمام حرف هایی به اون زدم و اون به من زد!
ا/ت : فکر کنم مشکل اون انگشترس....
دستم رو نگاه کردم....ولی انگشتر رو دستم نبود...!
ا/ت : یااا...کجاست؟
تمام اتاق رو گشتم ولی پیداش نکردم!
ا/ت : منظورش از نگهبان چی بود؟ نگهبان کیه؟!!!
به نظرتون نگهبان کیه...؟ 🗿🚬
* ویو ا/ت *
* شب*
رفتم رو تخت و به سختی خوابیدم تا خوابیدم یه جای سیاهی رو دیدم...که یهو صدای یکی رو شنیدم میپیچید و انگار زن بود!
؟ : تو کی هستی؟
ا/ت: تو کی هستی؟
؟ : وارد بازی بدی شدی دختر!
ا/ت : ازم چیز میخوای؟!!!
؟ : انگشتر...!
ا/ت : کدوم انگشتر؟!!!
؟: نمیتونی منو گول بزنی...گفتم انگشتر و بده!!!
ا/ت: همون که رو زمین پیداش کردم...؟
؟ : دقیقا...بهت وقت میدم تا پیداش کنی!
ا/ت : ولی من که تنهایی نمیتونم!
؟ : میدونم...برات نگهبان میفرستم و انگشتر و پس میگیرم!
ا/ت : ولی....!
یهو از خواب پریدم...
ا/ت : ( نفس نفس ) این چه خوابی بود!
همه ی خوابی که دیدم رو یادم میومد تمام حرف هایی به اون زدم و اون به من زد!
ا/ت : فکر کنم مشکل اون انگشترس....
دستم رو نگاه کردم....ولی انگشتر رو دستم نبود...!
ا/ت : یااا...کجاست؟
تمام اتاق رو گشتم ولی پیداش نکردم!
ا/ت : منظورش از نگهبان چی بود؟ نگهبان کیه؟!!!
به نظرتون نگهبان کیه...؟ 🗿🚬
۳۵.۲k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.