p1
#فیک_جونگ_کوک
#معشوقه_شیطان
ѕαтαηѕ мιѕтяєѕѕ
با دیدن دختر روبه روش تعجب زیادی کرد. اون دختر چطوری جرئت کرده بیاد به این باغ شاید باید براش مجازات سنگینی در نظر میگرفت به علاوه انرژی اون بهش نشون میداد شیطان نیست اون انسانه، اما چجوری اومده بود اینجا.
_:«تو انسانی مگه نه؟ »
با شنیدن حرفش دست پاچه شد و وقتی برگشت محو صورت کسی شد که نباید به چشماش نگاه میکرد.
+:«چی گفتید»
اون دختر احمق الان برده ی چشمای پسر روبه روییش بود
_:«انسانی»
+:«بله»
_:«اینجا چیکار داری»
+:«دنبال برادرمم»
_:«برادرت ،اون اینجا چیکار داره»
+:«من و برادرمو چند نفر اوردن اینجا و انداختنمون توی یه اتاق من فرار کردم ولی برادرمو گرفتن»
با شنیدن حرفش پوزخند صدا داری زد
_:«افرین دختر خوب دیگه از این به بعد توی چشمای من نگاه میکنی»
+:«چشم»
با شنیدن اخرین کلمه از اون دختر نگهبانارو صدا زد
_:«شما احمقا نتونستید از پس این دختر کوچولو بر بیاین؟ ^»( این^ به معنی داد بلند هست)
:«ببخشید سرورم »
نگهبانا دست دخترو گرفتن و به سمت سلول برادرش بردنش دخترک با دیدن برادرش تازه به واقعیت برگشت
+:«تت..تهیونگ ...چرا ...خونی ای. »
×:«باید فرار کنی دختره ی احمق »
+:«اوپامیخوان چیکارمون کنن؟ »
×:«نمیدونم .نمیدونم»
#معشوقه_شیطان
ѕαтαηѕ мιѕтяєѕѕ
با دیدن دختر روبه روش تعجب زیادی کرد. اون دختر چطوری جرئت کرده بیاد به این باغ شاید باید براش مجازات سنگینی در نظر میگرفت به علاوه انرژی اون بهش نشون میداد شیطان نیست اون انسانه، اما چجوری اومده بود اینجا.
_:«تو انسانی مگه نه؟ »
با شنیدن حرفش دست پاچه شد و وقتی برگشت محو صورت کسی شد که نباید به چشماش نگاه میکرد.
+:«چی گفتید»
اون دختر احمق الان برده ی چشمای پسر روبه روییش بود
_:«انسانی»
+:«بله»
_:«اینجا چیکار داری»
+:«دنبال برادرمم»
_:«برادرت ،اون اینجا چیکار داره»
+:«من و برادرمو چند نفر اوردن اینجا و انداختنمون توی یه اتاق من فرار کردم ولی برادرمو گرفتن»
با شنیدن حرفش پوزخند صدا داری زد
_:«افرین دختر خوب دیگه از این به بعد توی چشمای من نگاه میکنی»
+:«چشم»
با شنیدن اخرین کلمه از اون دختر نگهبانارو صدا زد
_:«شما احمقا نتونستید از پس این دختر کوچولو بر بیاین؟ ^»( این^ به معنی داد بلند هست)
:«ببخشید سرورم »
نگهبانا دست دخترو گرفتن و به سمت سلول برادرش بردنش دخترک با دیدن برادرش تازه به واقعیت برگشت
+:«تت..تهیونگ ...چرا ...خونی ای. »
×:«باید فرار کنی دختره ی احمق »
+:«اوپامیخوان چیکارمون کنن؟ »
×:«نمیدونم .نمیدونم»
۱۸.۷k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.