P2
#فیک_جونگ_کوک
ѕαтαηѕ мιѕтяєѕѕ🎴🍷
×:« نمیدونم .نمیدونم»
+:«تهیونگ»
×:«چیه»
+:«من وقتی داشتم فرار میکردم یه باغی رو دیدم تمام اون رویاهام بازم برام زنده شد من اون باغ رو توی رویام دیده بودم»
×:«خب»
+:«اونجا من یه پسری رو دیدم که دقیقا شبیه همون پسره خونی ای که سر یه جنازه داشت گریه میکرد توی رویا هام بود»
×:«جالبه تو فقط یه انسانی ولی احتمال داره که رویا پرداز باشی »
+:«شای... »
نتونست حرفشو کامل به زبونش بیاره همون پسری که توی باغ دیده بود رو بازم دید
_:«کیم چهیونگ و کیم تهیونگ» ( چهیونگ بلک پینک نیست فقط چون اسمی که به تهیونگ بخوره کمه اینو انتخاب کردم)
با حرفش قدم های بلندشو به سمت اون دختر بر میداشت
_:«اگه شما ها کنار هم بمونید اتفاقای خوبی نمیوفته »
با همون خونسردی همیشگیش که ترسناک ترش میکرد موهای چهیونگ رو گرفت
_:«تو با من می... »
×:«اون قرار نیست با تو جایی بیاد پس خفه شو»
جئون پوزخند ریزی زد خنجری از توی جیب لباسش در اورد
_:«اشتباه وحشتناکی کردی مستر کیم»
خنجر رو به طرف صورت تهیونگ برد...
ѕαтαηѕ мιѕтяєѕѕ🎴🍷
×:« نمیدونم .نمیدونم»
+:«تهیونگ»
×:«چیه»
+:«من وقتی داشتم فرار میکردم یه باغی رو دیدم تمام اون رویاهام بازم برام زنده شد من اون باغ رو توی رویام دیده بودم»
×:«خب»
+:«اونجا من یه پسری رو دیدم که دقیقا شبیه همون پسره خونی ای که سر یه جنازه داشت گریه میکرد توی رویا هام بود»
×:«جالبه تو فقط یه انسانی ولی احتمال داره که رویا پرداز باشی »
+:«شای... »
نتونست حرفشو کامل به زبونش بیاره همون پسری که توی باغ دیده بود رو بازم دید
_:«کیم چهیونگ و کیم تهیونگ» ( چهیونگ بلک پینک نیست فقط چون اسمی که به تهیونگ بخوره کمه اینو انتخاب کردم)
با حرفش قدم های بلندشو به سمت اون دختر بر میداشت
_:«اگه شما ها کنار هم بمونید اتفاقای خوبی نمیوفته »
با همون خونسردی همیشگیش که ترسناک ترش میکرد موهای چهیونگ رو گرفت
_:«تو با من می... »
×:«اون قرار نیست با تو جایی بیاد پس خفه شو»
جئون پوزخند ریزی زد خنجری از توی جیب لباسش در اورد
_:«اشتباه وحشتناکی کردی مستر کیم»
خنجر رو به طرف صورت تهیونگ برد...
۲۶.۶k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.