مروارید آبی

مروارید آبی
Part ²
م/ ل از پله ها اومد پایین*
علامت پدر لانا ک/ ل*
ک/ ل چیشد؟(نگران)
م/ ل چی بگم؟ ناراحته
ک/ ل هوففف حالا چجوری اون یکی و بهش بگیم؟
م/ ل دختر منطقی هست پس مطمئنم تصمیم درست و میگیره
ک/ ل امیدوارم
م/ ل خب دیگه من میرم میخوابم خیلی خسته ام
شبت خوش (لبخند)
ک/ ل شب تو هم خوش (لبخند)
فلش بک به فردا صبح *
ویو لانا
از خواب بیدار شدم ساعت ده صبح بود یه غوسی به بدنم دادم و به سمت دستشویی رفتم و کارای لازم و کردم
وقتی اومدم پایین لباس خواب و دراوردم و لباسم و پوشیدم و رفتم پایین
+ صبحتون بخیر
ک/ ل صبح تو هم بخیر دخترم ( لبخند)
م/ ل صبحت بخیر خوشگل خانممم (لبخند)
+ هیم بح بح چیکار کردی مامان
م/ ل نوش جونت
ک/ ل لانا خانم جونگکوک ساعت یک ظهر میاد ناهار بیرونید؟
+ نه بابا نمیخوام قیافه شو ببینم بخوام بیرونم باهاش غذا بخورم؟
مامان و بابای بابا یه نگاهی به هم کردن*
م/ ل خب اولشه مطمئنم درست میشه دخترم (لبخند)
سر لانا رو نوازش میکنه *
نیم ساعت گذشته بود و من هنوز سر سفره بودم
+ خیلی ممنونم خوش مزه بود ( لبخند)
ک/ ل لانا لطفا بشین میخوام باهات حرفی بزنیم
+ بفرمایید پدر (لبخند)
...

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۶)

مروارید آبی ادامه پارت دوک/ ل لانا متاسفانه ما باید برگردیم ...

بنفش من Part12_جیمینننن تو اینجا چیکار میکنی؟(جیمین دوست بچگ...

لباس اوین اسلاید دوملباس لیانا اسلاید سوملباس لانا اسلاید چه...

سرنوشت متصل2Part 29ویو هانا نمیدونم چند دقیقه است که خواب بو...

پارت ۵۳ فیک ازدواج مافیایی

همیشگی من

پارت ۴۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط