پارت ۸

فیک معلم سخت گیر





توی راه بودیم استرس داشتم
+چیکار کنیم
راننده.رسیدیم
+ممنون
رفتیم داخل که با قیافه عصبی استاد روبه رو شدم
+&س.لام
_چرا فرار کردید اگه بلای سرتون میومد چی
+&ببخشید
+تقصیر من بود به آیو گفتم بیا بریم کافه
&چرا حرف الکی میزنی
پ/یوناوآیو.آخرین بارتون باشه
+&چشم
با آیو رفتیم تو اتاق تا دور بستیم هر دو زدیم زیر خنده که جون وون اومد داخل
جون وون.شما دوتا خجالت نمی کشید
+تو بکش من رنگش میکنم
جون وون.زبونت هم دراز شده
م/یونا.یونا یک دقیقه بیا
+بله
م/یونا.امروز تو دانشگاه چه اتفاقی افتاده
+استاد چیزی گفته
م/یونا.آره
+خوب ی پسره بود از دوران دبیرستان منو دوست داشت ولی من ازش متنفرم امروز پیشم نشسته بود دستش رو گذاشت روی ر.و.ن.م منم یکی زدم تو صورتش بعد استاد گفت چی شده منم گفتم به سوهو گفت که دوست دخترمه منم یکی دیگه زدم تو صورتش بعدم که اخراج شود
ب/یونا.خوب کردی زدیش
من رفتم بخوابم
رفتم توی اتاق جون وون و آیو توی اتاق من بودن
+اگه راحتین میتونید برید توی اتاق جون وون میخام بخوابم
&اوکی بریم
جون وون.بریم









#فیک