به خونه ی لونا رفتی و در زدی

به خونه ی لونا رفتی و در زدی

علامت ا.ت + علامت لونا&

&کیه ؟
+ا.تم لونا
&اوکی الان درو باز میکنم
+مرسی
&سلام دختر کجا رفتی ؟
+هیچی با یکی از دوستام قرار داشتم
&آها اوکی
+اومدم وسایلمو ببرم بابت این چند روز که مزاحمت شدم متاسفم و ممنونم که توی خونت رام دادی
&بیخیال دختر ما دوستیم دوست ها به هم کمک میکنن
+دوست دارم بهترین دوست دنیا
&منم همینطور


با کمک لونا وسایلتو جمع کردی و از خونه بیرون رفتی به سمت خونه ی خودت رفتی درو باز کردی احساس آرامش می کردی خودتو روی تخت پرت کردی لبخندی زدی این اولین باری بود که بعد از اون ماجرا از ته دلت خوشحال بودی بلند شدی و با وجود خستگیت وسایل خونه رو چیدی و بعد مسواک زدی و اماده ی خواب شدی.........



صبح از خواب بیدار شدی مسواک زدی موهاتو شونه کردی و بافت کردی یونیفرم شرکت رو پوشیدی یه صبحانه ی سبک خوردی و از خونه بیرون رفتی سوار مترو شدی و به شرکت رسیدی به محل کارت رفتی و طبق معمول با لونا سلام کردی و شروع به کارت کردی وقت نهار با لونا یه ساندویچ خوردید و دوباره به محل کارتون رفتید مشغول کارتون بودید که یکی از کارمندان اومد ازتون خواست به جلسه بیاید...
علامت کارمند ؛ علامت لونا & علامت ا.ت +
؛چون شما بخش مهمی هستید رییس فعلی باهاتون کار داره لطفاً به اتاق جلسه برید(فکر کنم خدا برای ا.ت برنامه ی ویژه ی بگا.یی داره)


&واییییی ا.ت خیلی ذوق دارم پسر رییس پارک خیلی جذابه تو چی هیجان نداری ؟
+نه
&بی ذوق
+بیا دیر میشه
&اوکی


شما و لونا آخرین نفری بودید که به اتاق جلسه رفتید
علامت جی _ علامت ا.ت + علامت لونا&
_چه عجب که بلاخره اومدید ۱۰ دقیقه ست منتظرتونیم
&عذر میخوام رییس
تو همینجوری داشتی با تعجب نگاش می کردی که با ضربه ای که لونا به شکمت زد به خودت اومدی
&هی ا.ت عذر خواهی کن (با صدای آروم )
+عذر می خواهم
_بشینید

لونا که چند دقیقه پیش ذوق این رو داشت که جی رو ببینه حالا از ترس کنار یکی از کارمندان میشینه و از شانس بد تو تنها جای خالی کنار دسته جی هستش جی با چشم اشاره به صندلی کنار دستش می کنه و تو از اجبار مجبوری کنار دستش بشینی ......


_خوب دلیل اینکه بخش شما رو به جلسه دعوت کردم آینه که شما بخش مهمی هستید و ................

کل اون جلسه ی کوفتی وقتی نگاهش می کردی حالت به هم می خورد ....


بلاخره جلسه تموم میشه و تنها کاری که می کنی از لونا خداحافظی می کنی و از شرکت بیرون میایی و می ری خونت و اونقدر حالت بد میشه که با همون یونیفرم می خوابی...........




#جی #انهایپن #چند-پارتی
دیدگاه ها (۱۰)

وقتی ازدواجتون اجباریه (هیسونگ)p۱ساعت ۷ صبح بود روز کوفتی تو...

.P۲.هیسونگ ویوساعت ۱۰شده بود و ا.ت هنوز خونه نیومده بود ا.ت ...

دوباره براید استایل بغلت کرد سویشرتت رو تنت کرد روی ویلچر گذ...

دستشو باز کردی و باهم از در پشتی فرار کردیدعلامت ا.ت علامت...

⁴⁶چند ساعت بعدجی هون: کجا میری؟ کوک: خونه خودمجی هون: خونه خ...

سناریو

"سرنوشت" p,17...ا/ت : یعنی باهم.... اهم اهم .؟.کوک : آره( خن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط