My Pretty dady

My Pretty dady
Part 1
کوک: آقای پارک مینهو درچه وضعیتیه..هنوز خودشو لو نداده؟
آقای پارک: خیر آقا
کوک: خیلی خب من میرم مراسم عروسی هیونجین و لیا بعد شب میبینمت
آقای پارک: چشم
**
ا/ت: لیااا ولمم کنن..چرا محکم زیپ رو میکشی؟
لیا: به به چه رفیقی گلی دارمم من..از من خوشگلتر شدی
ا/ت: ایشش..فقط با من کاری نداشته باش
لیا: چشم..
ا/ت: خدایااا یک جوری رابطه رو انجام...
لیا: ععع..
ا/ت:😂
**
ا/ت: داشتم از مهمونا پذیرایی میکردم که چشمم به یک پسر جذابی خورد..لیا؟. این کیه؟
لیا: دوست هیونجینه
ا/ت: اوو
لیا: من تنهات میزارم*
ا/ت: اوکی
*
ا/ت: سلام..بفرمایید شیرینی*
کوک: مرسی..شما؟
ا/ت؛ من دوست لیام..خوشوقتم دستمو دراز کردم*
کوک: منم همینطور*( اوفف چه دختر جذاببییی)
لیا: اهممم همه دخترا جمع شن که میخوام دسته گل رو پرت کنم😄
همه دخترا: جیغ*
ا/ت: ایششش
لیا: ا/ت با تو آممم
ا/ت: باشع بابا ( همه مردا از جمله اون پسر جذابه خندیدن آبروم رفت.. همینطور که وایستاده بودم دیدم بند پوتینم بازه وقتی بستمش و بلند شدم دسته گل افتاد دستم)وات
کوک: اوو مای گاد بختم باز شد
دخترا: تبریک گفتن به ا/ت*
ا/ت: نه نه نه اشتباه شده
#MyPrettydady
دیدگاه ها (۶)

My Pretty dady Part 2لیا: تلقین نکنن دختر..مبارکههها/ت:زهرما...

My Pretty dady Part 3* تو ماشین*ا/ت:ببخشیدا ماشینت کثیف شدکو...

فداتون بشم

Police mam Last Part**ا/ت: هی هی منو ببین کوککککک..کوککککک ن...

پارت ۸ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط