My Pretty dady

My Pretty dady
Part 3
* تو ماشین*
ا/ت:ببخشیدا ماشینت کثیف شد
کوک: نه بابا راحت باش
ا/ت: خیلی زشت شد
کوک: لباست خیلی قشنگه
ا/ت: مرسی.. لباس تو هم بهت میاد
کوک: مرسی
ا/ت:(تا بعد چند دقیقه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا اینکه جلوی خونم پارک کرد* مرسی
کوک: خواهش میکنم..آممم یک دقیقه صبر کن..این کارتم
ا/ت؛ باشه.. وایی خاک به سرم صندلیات
کوک: عیبی نداره..این شماره مه..کاری داشتی خبرم کن..میتونی به عنوان یک دوست قبولش کنی :)
ا/ت: مرسی.. حداقلش غیر خانواده ام و لیا شماره دیگه ای هم گرفتم😂..آقای؟
کوک: جونگ کوک هستم میتونی کوک صدام کنی
ا/ت: مرسی..
کوک: راستی میشع بپرسم چه کاره ای؟
ا/ت: فعلا هیچ کاری
کوک: آخیش* میتونی باهام در تماس باشی و بیای شرکتمون
ا/ت؛ واقعا؟
کوک: آره الانم برو داخل هوا سرده
ا/ت: خداحافظ *
**
ا/ت: ( از حموم اومدم بیرون و جونگ کوک رو کوکی سیو کردم.. اخ بلاخره کار پیدا کردم..فوری بهش کارای لازم رو ارسال کردم )