یک مادربزرگ با موهای حنایی رنگ و یک چارقد گل گلی
.
یک مادربزرگ با موهای حنایی رنگ و یک چارقد گل گلی!
یک پدربزرگ با یک کلاه لنگی!
هرکدام نشسته در یک طرف سماوری که قل قل میجوشید
و عطر چای دارچینی که کل خانه را پر میکرد،
آنطرف تر توی اتاق یک صندوقچه قهوهای رنگ پر از نقل و عرق بیدمشک
و یک حیاط با باغچه ای که بوی ریحان های تازه اش آدم را تا اوج دیوانگی میبرد!
گلدانهای شمعدانی...
که با چه دقتی دور تا دور حوض فیروزه ای وسط حیاط چیده شده بودند
و گربه سفید روی درخت زردآلو،
و دخترکی با چشمهای مشکی با موهای بلند و دامن چین دار
با آن کفشهای عروسکیاش که از ترس گربه
قید زردآلو چیدن از شاخه های خم شده از بار زیاد را هم میزد!
عجب نوستالژی زیبایی...💙
.
یک مادربزرگ با موهای حنایی رنگ و یک چارقد گل گلی!
یک پدربزرگ با یک کلاه لنگی!
هرکدام نشسته در یک طرف سماوری که قل قل میجوشید
و عطر چای دارچینی که کل خانه را پر میکرد،
آنطرف تر توی اتاق یک صندوقچه قهوهای رنگ پر از نقل و عرق بیدمشک
و یک حیاط با باغچه ای که بوی ریحان های تازه اش آدم را تا اوج دیوانگی میبرد!
گلدانهای شمعدانی...
که با چه دقتی دور تا دور حوض فیروزه ای وسط حیاط چیده شده بودند
و گربه سفید روی درخت زردآلو،
و دخترکی با چشمهای مشکی با موهای بلند و دامن چین دار
با آن کفشهای عروسکیاش که از ترس گربه
قید زردآلو چیدن از شاخه های خم شده از بار زیاد را هم میزد!
عجب نوستالژی زیبایی...💙
.
- ۳۶.۷k
- ۰۶ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط