گوشی آت زنگ خورد سوجون بود
گوشی آت زنگ خورد سوجون بود
آت جواب داد و گذاشت رو بلند گو
سوجون:آت (داد)چرا دیشب نیومدی خونه(عربده)
آت:چرا داد میزنی(آروم ،بغض)
کوک گوشی رو گرفت و آت رو داد بغل جیمین
کوک:بهتره با آت درست حرف بزنی
سوجون :ببینم تو کی هستی
کوک :یادت نمیاد دوست قدیمی؟
سوجون :ام..امکان ندارد شما شما باید مرده باشید
کوک (خنده بلند ) گمشو( جدی) و قط کرد
آت:ببینم منظورش چی بود
ته :خلاصه داستان اون میخاست مارو بکشه
جیمین یهو شروع کرد به بوسیدن آت
پارت های بعد برای فردا
اگر دیدم میتونم بازم میزارم
باییی
آت جواب داد و گذاشت رو بلند گو
سوجون:آت (داد)چرا دیشب نیومدی خونه(عربده)
آت:چرا داد میزنی(آروم ،بغض)
کوک گوشی رو گرفت و آت رو داد بغل جیمین
کوک:بهتره با آت درست حرف بزنی
سوجون :ببینم تو کی هستی
کوک :یادت نمیاد دوست قدیمی؟
سوجون :ام..امکان ندارد شما شما باید مرده باشید
کوک (خنده بلند ) گمشو( جدی) و قط کرد
آت:ببینم منظورش چی بود
ته :خلاصه داستان اون میخاست مارو بکشه
جیمین یهو شروع کرد به بوسیدن آت
پارت های بعد برای فردا
اگر دیدم میتونم بازم میزارم
باییی
- ۲.۱k
- ۲۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط