بخش چهلونهم گفتوگو با نور

🌿 بخش چهل‌ونهم — گفت‌وگو با نور (۲) 🌿

سال‌ها عبادت کردم، دعا خواندم،
اشک ریختم برای شهدا، برای همه انسان‌ها.
اما هنوز این درد، در استخوانم مانده است.

خدایا، آیا تو مرا فراموش کرده‌ای؟
یا شاید، در میانِ اشک‌ها، خودم را گم کرده‌ام؟

و باز صدای نور آمد:
«من تو را فراموش نکرده‌ام؛
تو در مسیر منی، هرچند خسته‌ای.
درد تو، خاکِ بیداری‌ات است.
رنج، نردبانی‌ست به سوی یقین.
در زخم تو، گنجی از نور نهفته است.»


✍️ به قلم: بهرام محمدی
📘 @Dispellingignorance
#دفع_جهل #رنج #نور #خدا #عرفان #صبر #ایمان #یقین #آگاهی #آرامش
دیدگاه ها (۰)

🌿 بخش پنجاهم — گفت‌وگو با نور (۳) 🌿خدایا، من به بندگانت ایما...

🌿 بخش پنجاه‌و‌یکم — نامه‌ای به خدا در میان درد 🌿خدایا…من هنو...

🌿 بخش چهل‌و‌هشتم — گفت‌وگو با نور (۱) 🌿خدایا، سال‌هاست در تا...

🌅 صبحتون بخیر قشنگم! 🌅امیدوارم امروز:✨ چشمانت با نور خورشید ...

🌿 بخش سی‌ودوم — درد، پیامِ بیداریدرد، دشمن ما نیست؛پیامی‌ست ...

🌿 پست‌های ویژه 🌿✨ فصل اول — بخش ۱۰: آرام در طوفان ✨در میان ط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط