از پیش من برو که دل آزارم

از پیش من #برو که دل #آزارم
#ناپایدار و #سست و #گنه کارم
در کنج #سینه یک دل دیوانه
در کنج دل هزار #هوس دارم


قلب تو #پاک و دامن من ناپاک
من شاهدم به #خلوت بیگانه
تو از شراب #بوسهٔ من مستی
من سرخوش از #شرابم و پیمانه


چشمان من هزار #زبان دارد
من #ساقیم به محفل سرمستان
تا کی ز درد #عشق سخن گویی
گر بوسه خواهی از لب من ، بستان


عشق تو همچو پرتو #مهتابست
تابیده بی خبر به #لجن زاری
#باران رحمتی است که می بارد
بر سنگلاخ قلب #گنهکاری


من ظلمت و تباهی #جاویدم
تو آفتاب روشن #امیدی
بر جانم ، ای فروغ #سعادتبخش
دیر است این #زمان ، که تو تابیدی


دیر آمدم و دامنم از کف رفت
دیر آمدی و #غرق گنه گشتم
از تند باد #ذلت و بدنامی
#افسردم و چو شمع تبه گشتم



#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

باز کن از سر #گیسویم بند#پند بس کن ، که نمی گیرم پنددر امید ...

من به مردی #وفا نمودم و اوپشت پا زد به #عشق و امیدمهر چه داد...

میان #تاریکیتو را #صدا کردم#سکوت بود و نسیمکه #پرده را می بر...

هرگز #آرزو نکرده امیک #ستاره درسراب آسمان شومیا چو #روح برگز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط