وقتی معلمت بود
وقتی معلمت بود
درخواستی
پارت اخر
*پرش زمانی به وقت جشن*
همه چی آماده بود و جیمین و شوگا و ثانا و بقیه اکیپ ثانا و ساسکای که اسماشون رین و فویو و يورو بود اونجا حضور داشتن و ثانا ساسکای و آماده کرده و شاش و گرفت و به محل جشن برو
ساسکای:خب بردار دیگه دستاتو
ثانا:خب صبر کن اها رسیدیم ۱ ۲ ۳
و دستاشو برداشت و ساسکای تا متقابلش و دید از تعجب خشکش زد
ساسکای:اینجا چه خبره
فویو:تولدته خرههههه
ساسکای:همه اینا برای منه
رین:معلومههههه
ساسکای:ممنونمممم
و جشن و شروع کردن و بعد نوبت رسید به کادو ها و کادوی همه رو باز کرد که نوبت به ثانا رسید
ثانا:خب کادوی من بیا داخل
ساسکای که تعجب کرده بود دید جیمین و شوگا باهم اومدن داخل خشکش زده بود و نمیدونست چخبره که جیمین گفت
جیمین:ساسکای من خیلی دوستت دارم باهام قرار میزاری
ساسکای:چیییی واقعاااا
جیمین:اره
ساسکای:معلومه من عاشقتمممم
و باهم کیس رفتن و اونشب کلی شادی کردن و بعد از فارغالتحصیلی جیمین از ساسکای خواستگاری کرد و باهم ازدواج کردن و بعد از ۲سال صاحب یه دختر شدن و اسمش و گذاشتن یاشا و به خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان:)))))
درخواستی
پارت اخر
*پرش زمانی به وقت جشن*
همه چی آماده بود و جیمین و شوگا و ثانا و بقیه اکیپ ثانا و ساسکای که اسماشون رین و فویو و يورو بود اونجا حضور داشتن و ثانا ساسکای و آماده کرده و شاش و گرفت و به محل جشن برو
ساسکای:خب بردار دیگه دستاتو
ثانا:خب صبر کن اها رسیدیم ۱ ۲ ۳
و دستاشو برداشت و ساسکای تا متقابلش و دید از تعجب خشکش زد
ساسکای:اینجا چه خبره
فویو:تولدته خرههههه
ساسکای:همه اینا برای منه
رین:معلومههههه
ساسکای:ممنونمممم
و جشن و شروع کردن و بعد نوبت رسید به کادو ها و کادوی همه رو باز کرد که نوبت به ثانا رسید
ثانا:خب کادوی من بیا داخل
ساسکای که تعجب کرده بود دید جیمین و شوگا باهم اومدن داخل خشکش زده بود و نمیدونست چخبره که جیمین گفت
جیمین:ساسکای من خیلی دوستت دارم باهام قرار میزاری
ساسکای:چیییی واقعاااا
جیمین:اره
ساسکای:معلومه من عاشقتمممم
و باهم کیس رفتن و اونشب کلی شادی کردن و بعد از فارغالتحصیلی جیمین از ساسکای خواستگاری کرد و باهم ازدواج کردن و بعد از ۲سال صاحب یه دختر شدن و اسمش و گذاشتن یاشا و به خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان:)))))
۳۴۲
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.