چقدررر گشادممم مننننن
چقدررر گشادممم مننننن
پارت ۱۱
☆۲ ماه بعد☆
ویو ا.ت
دوماه از اومدن به اینجا گذشته واقعا خیلی حوصله سر بره هی بخواب پاشو بخور بخواب اوووف بدتر از همه کوک واسه شما هم یه برنامه اماده کرده چسپونده به کمد(واسه اینکه هفته ای چند شب باهم رابطه داشته باشن😈😂😐)
خیلی هم باهم حرف نمیزنیم و اتفاق خاصی نیوفتاده ولی انگار امشب قراره بیوفته ولی بازم برام مهم نیست(پارتی پارتیه😂)
مثل همیشه داشتم تلویزیون نگاه میکردم کوک هم که سرکاره اووف مردم توی این خونه با یه مرده متحرک هیچ فرقی ندارم کاش اینجا بود حداقل یکم بحث میکردیم حوصله ام سر نمیرفت ولی اخرش خودم ضایع میشدم هعی
تباتفیزتن۶فثثطرتنخع۵۸تلی(گوشیش زنگ میخوره اینم ترجمه زنگ گوشیشه😂😂)
لیا:ا.ت ا.ت ا.ت ا.ت ا.ت ا.ت چیکارمیکنی(با نهایت ذوق)
ا.ت:چته وحشی شوهر پیدا کردی
لیا:خفه بابا همیشه میزنی تو ذوقم
ا.ت:خوب حالا بگو چیشده
لیا:امروز(جر خورد از خنده)
ا.ت:برو ذوقتو خالی کن بعد زنگ بزن حرفتو بزن
لیا:باشه باشه میگم میگم(یکم مکث کرد و سریع گفت)سهون داره برمیگرده
ا.ت:خب ،میخواستی اینو بگی😐
لیا:اسکل اون صمیمی ترین دوستمونه واقعا نمیفهمم چرا خوشحال نشدی؟؟؟ اتفاقی افتاده؟؟
ا.ت:وقتی دیدم بهت میگم
لیا:اخه چطوری میخوای منو ببینی بهرحال میخواستم بگم سهون امشب ترتیب یه پارتی رو داده میای؟؟
ا.ت:نمیدونم ،اووف مردم از نشستن توی خونه اگه اخرش مرگم تموش بازم میام
لیا:اوکی ادرس رو میفرستم اونجا بهم بگو قضیه چیه اوکی؟
ا.ت:اوکی بای
لیا:بای
دیگه داشت شب میشد که صدای در اومد معلومه کیه
ا.ت:سلام
کوک:سلام(سرد)
کوک رفت بالا
قطعا اگه بهش بگم میخوام برم بیرون نمیزاره خب که چی دزدکی از در پشتی میرم به لیا هم میگم بیاد دنبالم
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_جونگکوک
پارت ۱۱
☆۲ ماه بعد☆
ویو ا.ت
دوماه از اومدن به اینجا گذشته واقعا خیلی حوصله سر بره هی بخواب پاشو بخور بخواب اوووف بدتر از همه کوک واسه شما هم یه برنامه اماده کرده چسپونده به کمد(واسه اینکه هفته ای چند شب باهم رابطه داشته باشن😈😂😐)
خیلی هم باهم حرف نمیزنیم و اتفاق خاصی نیوفتاده ولی انگار امشب قراره بیوفته ولی بازم برام مهم نیست(پارتی پارتیه😂)
مثل همیشه داشتم تلویزیون نگاه میکردم کوک هم که سرکاره اووف مردم توی این خونه با یه مرده متحرک هیچ فرقی ندارم کاش اینجا بود حداقل یکم بحث میکردیم حوصله ام سر نمیرفت ولی اخرش خودم ضایع میشدم هعی
تباتفیزتن۶فثثطرتنخع۵۸تلی(گوشیش زنگ میخوره اینم ترجمه زنگ گوشیشه😂😂)
لیا:ا.ت ا.ت ا.ت ا.ت ا.ت ا.ت چیکارمیکنی(با نهایت ذوق)
ا.ت:چته وحشی شوهر پیدا کردی
لیا:خفه بابا همیشه میزنی تو ذوقم
ا.ت:خوب حالا بگو چیشده
لیا:امروز(جر خورد از خنده)
ا.ت:برو ذوقتو خالی کن بعد زنگ بزن حرفتو بزن
لیا:باشه باشه میگم میگم(یکم مکث کرد و سریع گفت)سهون داره برمیگرده
ا.ت:خب ،میخواستی اینو بگی😐
لیا:اسکل اون صمیمی ترین دوستمونه واقعا نمیفهمم چرا خوشحال نشدی؟؟؟ اتفاقی افتاده؟؟
ا.ت:وقتی دیدم بهت میگم
لیا:اخه چطوری میخوای منو ببینی بهرحال میخواستم بگم سهون امشب ترتیب یه پارتی رو داده میای؟؟
ا.ت:نمیدونم ،اووف مردم از نشستن توی خونه اگه اخرش مرگم تموش بازم میام
لیا:اوکی ادرس رو میفرستم اونجا بهم بگو قضیه چیه اوکی؟
ا.ت:اوکی بای
لیا:بای
دیگه داشت شب میشد که صدای در اومد معلومه کیه
ا.ت:سلام
کوک:سلام(سرد)
کوک رفت بالا
قطعا اگه بهش بگم میخوام برم بیرون نمیزاره خب که چی دزدکی از در پشتی میرم به لیا هم میگم بیاد دنبالم
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_جونگکوک
۱۰.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.