ادامه پارت ۱۱
ادامه پارت ۱۱
ولی الان کوک داخل خونهست چیکار کنم اوووف واقعا که رید.م توی این زندگی برم یه امتحانی کنم شاید گذاشت
ا.ت:تق تق(در اتاق کار کوک رو میزنه)
کوک:بیا تو
ا.ت اومد تو کوک بهش نگاه کرد و بعد دوباره نگاهش رو داد به پرونده های روی میز
ا.ت:امم...خب
کوک:بگو چی میخوای(هنوز نگاهش به پرونده هاست)
ا.ت:چرا انقدر باهام سردی(وات؟ دادا تو اومده بودی یه چیز دیگه بگی ا.ت:تو خفه)
کوک:واسه این اومدی(سرد)
ا.ت:میخوام با دوستم برم بیرون
کوک:کدوم دوستت؟
ا.ت:لیا
کوک:نمیخواد این وقت شب بری بیرون
ا.ت:چه ربطی داره تازه سر شبه ما فقط میخواییم بشینیم یکم حرف بزنیم همین
کوک:ساعت ۱۰ شب سر شبه بعد بری کی میای ۱۲ شب بعدم اگه حرفی دارید بگو بیاد همینجا
ا.ت:اوووف نخواستیم بابا توعم(رفت و درو محکم بست)
هه فکر کردی به حرفت گوش میدم علاقه ای به مهمونی سهون ندارم ولی حالا که اینجوری میکنه حتما میرم
زنگ زدم به لیا و گفتم بیاد جلوی در پشتی عمارت جونگکوک هنوز توی اتاق کارش بود پس سریع یه لباس خوشگل ولی نه خیلی باز پوشیدم و کُتمم روش پوشیدم و رفتم بیرون خداروشکر نگهبان ها جلوی در نبودن و مشغول یه کار دیگه بودن پس سریع رفتم بیرون و سوار ماشین شدم
(چرا ناشناسم خالیه😥😥💔)
ناشناسم رو خوشگل کنید تا سریع سریع بزارم توتفرنگیام🍓🍓👍🏻
ولی الان کوک داخل خونهست چیکار کنم اوووف واقعا که رید.م توی این زندگی برم یه امتحانی کنم شاید گذاشت
ا.ت:تق تق(در اتاق کار کوک رو میزنه)
کوک:بیا تو
ا.ت اومد تو کوک بهش نگاه کرد و بعد دوباره نگاهش رو داد به پرونده های روی میز
ا.ت:امم...خب
کوک:بگو چی میخوای(هنوز نگاهش به پرونده هاست)
ا.ت:چرا انقدر باهام سردی(وات؟ دادا تو اومده بودی یه چیز دیگه بگی ا.ت:تو خفه)
کوک:واسه این اومدی(سرد)
ا.ت:میخوام با دوستم برم بیرون
کوک:کدوم دوستت؟
ا.ت:لیا
کوک:نمیخواد این وقت شب بری بیرون
ا.ت:چه ربطی داره تازه سر شبه ما فقط میخواییم بشینیم یکم حرف بزنیم همین
کوک:ساعت ۱۰ شب سر شبه بعد بری کی میای ۱۲ شب بعدم اگه حرفی دارید بگو بیاد همینجا
ا.ت:اوووف نخواستیم بابا توعم(رفت و درو محکم بست)
هه فکر کردی به حرفت گوش میدم علاقه ای به مهمونی سهون ندارم ولی حالا که اینجوری میکنه حتما میرم
زنگ زدم به لیا و گفتم بیاد جلوی در پشتی عمارت جونگکوک هنوز توی اتاق کارش بود پس سریع یه لباس خوشگل ولی نه خیلی باز پوشیدم و کُتمم روش پوشیدم و رفتم بیرون خداروشکر نگهبان ها جلوی در نبودن و مشغول یه کار دیگه بودن پس سریع رفتم بیرون و سوار ماشین شدم
(چرا ناشناسم خالیه😥😥💔)
ناشناسم رو خوشگل کنید تا سریع سریع بزارم توتفرنگیام🍓🍓👍🏻
۷.۸k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.