جرعت حقیقت
#جرعت_حقیقت
پارت 7🥂
دوتا پارت ۷ هسته
فردا عروسی منو کوک بود
وقتی خریدامون تموم شد رفتیم خونه الکسا و شوگا رسیده بودن تهیونگ و لیاام با ما رسیدن
رفتیم داخل
ات: سلامممم
همه: سلامممم
ات: عاممم یه چیزی
تهیونگ: بله؟
ات: ناهار چی داریم؟
تهیونگ: از آجوما بپرس
ات: عقل کل آجوما و بقیه امروز مرخصین😐
تهیونگ: عاااا یادم نبود
شوگا: خب اینارو بیخیال ناهار؟
کوک: غذا سفارش میدیم دیگه اسکلا😐😂
همه: آره فکر خوبیه
پسرا زنگ زدن غذا سفارش دادن منم رفتم بالا توی اتاق و لباسامو عوض کردم و اومدم پایین
ات: حصلممم(پهن شد رو مبل😂)
لیا: چیکار کنیم؟
کوک: غذاها اومد
الکسا: آخجوننننننن ایول🫠
ات و لیا: شکمو😂
الکسا: خودتونید😂😐
کوک رفت غذارو گرفتو خوردیم
( ساعت 4)
ات: تا کی قراره تو چشمای هم اینجوری زل بزنیم بابا یه ساعت و سی دیقست بدون حرف زدن همینجوری موندیما
شوگا: خب چیکار کنیم؟
ات: نمیدونم شماها بگین اگه حرف نمیزدم تا الانم داشتین همو نگاه میکردین
کوک: نظرتون چیه یکم بریم بخوابیم؟
ات: اره پاشین بریم(دویید رفت بالا😂)
همه رفتن توی اتاقاشون کوکم اومد پیشم
ات: هعیی🦦
کوک: چیه؟
ات: حصلمم
کوک: وایی بخواب دیگه
ات: نچ بیا بازی😌
کوک: چه بازی؟
ات: نظرت چیه روی بقیه کرم بریزیم؟
کوک: عالیه فقط چیکار کنیم؟(هم تو و هم کوک کرم دارین😂)
ات: ببین دم در اتاق همشون پلاستیک پهن میکنیم روشم مایع میریزیم که میان بیرون لیز بخورن بالاشم کاسه آرد میزاریم که در باز شد بریزه روسرشون(عجب😂😐🗿)
کوک: آفرین بدو بریم
کوک رفت یواشکی بیرونو چک کرد همه توی اتاقا بودن با علامت بهم گفت بیام
ات: ببین تو برو پلاستیک بیار من مایع(خیلی آروم گفت)
کوک: باش
پلاستیکارو پهن کردیم و مایعم ریختیم روش جلوی در هر اتاقیم دوربین مخفی گذاشتیم تا اون لحظه رو فیلم بگیره بالا سر دراام یه کاسه آرد گذاشتیم جوری که در باز بشه آردا میریزه رو سرشون
منو کوکم رفتیم پایین نشستیم خودمونو زدیم به خواب
( 30 دیقه بعد)
همه داشتن بیدار میشدن........
ادامه دارد........
پارت ۴و۵ رو داخل کامنت های فیلم جیهوپ گذاشتم
پارت 7🥂
دوتا پارت ۷ هسته
فردا عروسی منو کوک بود
وقتی خریدامون تموم شد رفتیم خونه الکسا و شوگا رسیده بودن تهیونگ و لیاام با ما رسیدن
رفتیم داخل
ات: سلامممم
همه: سلامممم
ات: عاممم یه چیزی
تهیونگ: بله؟
ات: ناهار چی داریم؟
تهیونگ: از آجوما بپرس
ات: عقل کل آجوما و بقیه امروز مرخصین😐
تهیونگ: عاااا یادم نبود
شوگا: خب اینارو بیخیال ناهار؟
کوک: غذا سفارش میدیم دیگه اسکلا😐😂
همه: آره فکر خوبیه
پسرا زنگ زدن غذا سفارش دادن منم رفتم بالا توی اتاق و لباسامو عوض کردم و اومدم پایین
ات: حصلممم(پهن شد رو مبل😂)
لیا: چیکار کنیم؟
کوک: غذاها اومد
الکسا: آخجوننننننن ایول🫠
ات و لیا: شکمو😂
الکسا: خودتونید😂😐
کوک رفت غذارو گرفتو خوردیم
( ساعت 4)
ات: تا کی قراره تو چشمای هم اینجوری زل بزنیم بابا یه ساعت و سی دیقست بدون حرف زدن همینجوری موندیما
شوگا: خب چیکار کنیم؟
ات: نمیدونم شماها بگین اگه حرف نمیزدم تا الانم داشتین همو نگاه میکردین
کوک: نظرتون چیه یکم بریم بخوابیم؟
ات: اره پاشین بریم(دویید رفت بالا😂)
همه رفتن توی اتاقاشون کوکم اومد پیشم
ات: هعیی🦦
کوک: چیه؟
ات: حصلمم
کوک: وایی بخواب دیگه
ات: نچ بیا بازی😌
کوک: چه بازی؟
ات: نظرت چیه روی بقیه کرم بریزیم؟
کوک: عالیه فقط چیکار کنیم؟(هم تو و هم کوک کرم دارین😂)
ات: ببین دم در اتاق همشون پلاستیک پهن میکنیم روشم مایع میریزیم که میان بیرون لیز بخورن بالاشم کاسه آرد میزاریم که در باز شد بریزه روسرشون(عجب😂😐🗿)
کوک: آفرین بدو بریم
کوک رفت یواشکی بیرونو چک کرد همه توی اتاقا بودن با علامت بهم گفت بیام
ات: ببین تو برو پلاستیک بیار من مایع(خیلی آروم گفت)
کوک: باش
پلاستیکارو پهن کردیم و مایعم ریختیم روش جلوی در هر اتاقیم دوربین مخفی گذاشتیم تا اون لحظه رو فیلم بگیره بالا سر دراام یه کاسه آرد گذاشتیم جوری که در باز بشه آردا میریزه رو سرشون
منو کوکم رفتیم پایین نشستیم خودمونو زدیم به خواب
( 30 دیقه بعد)
همه داشتن بیدار میشدن........
ادامه دارد........
پارت ۴و۵ رو داخل کامنت های فیلم جیهوپ گذاشتم
۹۱۶
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.