پارت7
پارت7
داشتم تو اتاقم گریه میکردم
پ: دختر قشنگم ا.ت نیلا همه چیز رو برام تعریف کرد میدونم خیلی ناراحتی باهامون بیا سفر هم حالت خوب میشه هم فراموشش میکنی
ا.ت: بابا چجوری ولی من دوسش دارم
پ: عزیزم من بهت قول میدم بیا بریم
بابامو بغل کردم اونم بغلم کرد(چه بابای خوبی داره😂😂)
پ: خب بریم دخترم
رفتم تو ماشین نشستم ولی بازم داشتم اشک میریختم
پ: عزیزم ناراحت نباش دیگه
ا.ت: واسه امروز خیلی خوشحال بودم چون قرار بود جیمین بیا پیشم
م: حرفشو دیگه نزن خب اینطوری آروم میشی
ا.ت: باشه
(نیم ساعت بعد)
تو حس خودم بودم
م: آقا احساس نمیکنی یکم داری تند میری
پ:خواستم زودتر برسیم
م: یکم آروم تر
پ: چشم
م: چرا آروم نکردی
پ: ترمز نمیگیره
م: چی چرا
پ: ترمز خراب شده ترمز نمیگیره
ا.ت: بابا
پ: چیکار کنم
م: یاخدا آقا حواست باشه یه ماشین داره از جلو میاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#جیمین
#فیک
#سناریو
داشتم تو اتاقم گریه میکردم
پ: دختر قشنگم ا.ت نیلا همه چیز رو برام تعریف کرد میدونم خیلی ناراحتی باهامون بیا سفر هم حالت خوب میشه هم فراموشش میکنی
ا.ت: بابا چجوری ولی من دوسش دارم
پ: عزیزم من بهت قول میدم بیا بریم
بابامو بغل کردم اونم بغلم کرد(چه بابای خوبی داره😂😂)
پ: خب بریم دخترم
رفتم تو ماشین نشستم ولی بازم داشتم اشک میریختم
پ: عزیزم ناراحت نباش دیگه
ا.ت: واسه امروز خیلی خوشحال بودم چون قرار بود جیمین بیا پیشم
م: حرفشو دیگه نزن خب اینطوری آروم میشی
ا.ت: باشه
(نیم ساعت بعد)
تو حس خودم بودم
م: آقا احساس نمیکنی یکم داری تند میری
پ:خواستم زودتر برسیم
م: یکم آروم تر
پ: چشم
م: چرا آروم نکردی
پ: ترمز نمیگیره
م: چی چرا
پ: ترمز خراب شده ترمز نمیگیره
ا.ت: بابا
پ: چیکار کنم
م: یاخدا آقا حواست باشه یه ماشین داره از جلو میاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#جیمین
#فیک
#سناریو
۲۲.۲k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.