(بهم اعتمادکن) 𝒑۳۰
(بهماعتمادکن) 𝒑۳۰
ات : جونگ کوک ..یااااا جونگ کوکااااااا
صبر کن ببینمم
*و میره دنبالش
دستشو میکشه و میگه
ات : هعی جونگ کوک چرا اینجوری میکنی ها؟ خو میگرفتی ازش
کوک : تو چت شده؟ به نظرت من میرفتم چیزی که مال توعه رو به اسم خودم رد کنم؟
ات : اما کوک
کوک : ات لدفن بحث نکن من رفتم
ات : عایششش
مدیر : هع چطور تونست این کار رو بکنههه
همه برید سرکاراتون
همه : بله رییس
*پرستار لی میره تو اتاقش
ات : کوک این پرونده هارو چک کردم باید بدی پرستار لی میشه ببری
کوک : آره*میبره در اتاقش
کوک : این پرونده ها چک شده لدفن قرار بده سرجاشون
پرستار لی : اما تو برای لوح مناسب بودی جونگ کوک
کوک : جونگ کوک؟ هع منو به اسم صدا میزنی؟
*میره جلو و یقه اشو میگیره
کوک : ببین خانم لی من احترام شما گرفتم اونجا نزنم لهت کنم اصن به توعه پرستار چه مربوط که ات تخصص بگیره یانه ها
پرستار لی : اما من تورو به تخصصت نزدیک کردم
کوک : میخاستم نکنی
دیگه هم تو کارای منو ات دخالت نکن
پرستار لی : چطور تو خانم کیم رو ات صدا میزنی اون تورو جونگ کوک صدا میزنه من نمیتونم؟
کوک : نه نمیتونی
*و میره بیرون
ته یانگ : اوو جونگ کوک خوبی؟
کوک : ته یانگ ...اره خوبم
ته یانگ : *بهش چش غره میره
کوک : وا چیه
ته یانگ : یکم برای ات زیادی شلوغ نکردی؟نکنه خبریه
کوک : یاااا آنیوووو
ته یانگ : *دوباره چش غرش میره
مطمئن باشم
کوک : یاااا اینجوری نگا نکن
ته یانگ : ....
کوک : عایششش باشه اره دوسش دارم
ته یانگ : واقعااااا؟
کوک : هوففففف...آره ...انگار واقعن بهش یه حس هایی دارم
ته یانگ : اووووو جونگ کوک ما عاشق شدهعهه
کوک :*دستشو جلو دهن ته یانگ میزاره
هیششش بابا اروممم
ته یانگ : *نگاهای شیطانی
میخایی منم کمکت کنم زودتر بهش برسی؟
کوک : ها؟........عام ....نه
*ات با یکی از دکترا (مَرده) داره رد میشه
ته یانگ : حالا چی
کوک : عامم حتمن دارن باهم در مورد کار صحبت میکنن
*ات با دکتره میخندن
ته یانگ : ...
کوک : *یه نگاه به ته یانگ میکنه
ته یانگ : از دستت میره ها مث ات نمیتونی پیدا کنیااااااا
کوک: عه گفتم نه دیگه
ته یانگ : *بهش چشمک میزنه
کارم داشتی من هستم
موفق باشی
کوک : اوم بروو
ات : جونگ کوک ..یااااا جونگ کوکااااااا
صبر کن ببینمم
*و میره دنبالش
دستشو میکشه و میگه
ات : هعی جونگ کوک چرا اینجوری میکنی ها؟ خو میگرفتی ازش
کوک : تو چت شده؟ به نظرت من میرفتم چیزی که مال توعه رو به اسم خودم رد کنم؟
ات : اما کوک
کوک : ات لدفن بحث نکن من رفتم
ات : عایششش
مدیر : هع چطور تونست این کار رو بکنههه
همه برید سرکاراتون
همه : بله رییس
*پرستار لی میره تو اتاقش
ات : کوک این پرونده هارو چک کردم باید بدی پرستار لی میشه ببری
کوک : آره*میبره در اتاقش
کوک : این پرونده ها چک شده لدفن قرار بده سرجاشون
پرستار لی : اما تو برای لوح مناسب بودی جونگ کوک
کوک : جونگ کوک؟ هع منو به اسم صدا میزنی؟
*میره جلو و یقه اشو میگیره
کوک : ببین خانم لی من احترام شما گرفتم اونجا نزنم لهت کنم اصن به توعه پرستار چه مربوط که ات تخصص بگیره یانه ها
پرستار لی : اما من تورو به تخصصت نزدیک کردم
کوک : میخاستم نکنی
دیگه هم تو کارای منو ات دخالت نکن
پرستار لی : چطور تو خانم کیم رو ات صدا میزنی اون تورو جونگ کوک صدا میزنه من نمیتونم؟
کوک : نه نمیتونی
*و میره بیرون
ته یانگ : اوو جونگ کوک خوبی؟
کوک : ته یانگ ...اره خوبم
ته یانگ : *بهش چش غره میره
کوک : وا چیه
ته یانگ : یکم برای ات زیادی شلوغ نکردی؟نکنه خبریه
کوک : یاااا آنیوووو
ته یانگ : *دوباره چش غرش میره
مطمئن باشم
کوک : یاااا اینجوری نگا نکن
ته یانگ : ....
کوک : عایششش باشه اره دوسش دارم
ته یانگ : واقعااااا؟
کوک : هوففففف...آره ...انگار واقعن بهش یه حس هایی دارم
ته یانگ : اووووو جونگ کوک ما عاشق شدهعهه
کوک :*دستشو جلو دهن ته یانگ میزاره
هیششش بابا اروممم
ته یانگ : *نگاهای شیطانی
میخایی منم کمکت کنم زودتر بهش برسی؟
کوک : ها؟........عام ....نه
*ات با یکی از دکترا (مَرده) داره رد میشه
ته یانگ : حالا چی
کوک : عامم حتمن دارن باهم در مورد کار صحبت میکنن
*ات با دکتره میخندن
ته یانگ : ...
کوک : *یه نگاه به ته یانگ میکنه
ته یانگ : از دستت میره ها مث ات نمیتونی پیدا کنیااااااا
کوک: عه گفتم نه دیگه
ته یانگ : *بهش چشمک میزنه
کارم داشتی من هستم
موفق باشی
کوک : اوم بروو
۴۸.۳k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.