part 2
#درخواستی
#دوپارتی
#بنگ چان
بنگ چان = خب دیگه این قرصا رو بخور و بخواب تا فردا اگه بهتر شدی میای سر تمرین... اگه که خوب نشدی.. میمونی خوابگاه و استراحت میکنی..
ا/ت = باش... شب بخیر ( ا/ت قرصا رو میخوره و میخوابه... چان هم میره اتاق خودش و میخوابه ///چون ا/ت تک دختر گروهه اتاقش جدا از همه هست و هم اتاقی نداره...///)
ویو:تقریبا ساعت 1 شب بود و همه خواب بودن... یکی از منیجر ها بدون اجازه و خبر اعضا وارد خوابگاه میشه... و میره سمت اتاق ا/ت... و چون قصد تجاوز به ا/ت رو داشته در اتاقشو باز میکنه و واردش میشه... دستشو میبره سمت لباس ا/ت تا اونو بالا بده... که یهو یه دستی مانع این کار شد.... منیجر بر میگرده میبینه بنگ چانه....
بنگ چان = هی عوضی اینجا چیکار میکنی؟؟!( فریاد)
منیجر = م... من
بنگ چان = گفتم اینجا چیکار میکردی عوضی؟! هااا
(ا/ت با صدای فریاد چان از خواب میپره و صحنه ی کتک کاری بین منیجر و چان رو میبینه...بقیه هم با شنیدن صدای داد و بیداد بدو بدو اومدن سمت اتاق ا/ت و دیدن چان داره منیجر رو میزنه....)
لینو = هی.. هی... بس کن چانی
سونگمین = هیونگ بس کن تو درد سر میوفتی...
(بنگ چان بلاخره عقب میکشه... و رو به بچه ها میکنه)
جونگین = هیونگ.. میشه به ماهم بگی چی شده؟!
بنگ چان = این عوضی داشت.... داشت.. به ا/ت دست درازی میکرد....
چانگ بین = یعنی میخوای بگی میخواست به ا/ت...( حرفش با حرف هیونجین نصفه میمونه.... )
هیونجین = شششش... اره اره منظورش همونه...
فیلیکس = هی بچه ها بسه دیگه... یه نگاه به ا/ت بکنید... اونم اینجاست ها... راحت دارید حرف میزنید هاااا....
ا/ت =( ا/ت تمام مدت داشته بچه ها رو نگاه میکرده و به حرفاشون گوش میداده از اول ورود چان به اتاق ا/ت تا همین الان.... بد جور بغض کرده بود.... )
بنگ چان = هی هی... ا/ت اروم باش... هیچی نشد.... ما اینجاییم... هیچ اتفاقی برات نیوفتاد...
ا/ت = ( اروم و بی صدا تو بغل چانی گریه میکنه)
جونگین = ا/ت عیبی نداره...
( لینو زنگ میزنه پلیس میان منجیر رو میبرن و ا/ت هم اونشب پیش پسرا خوابید.... چون بد جور ترسیده بود.... تا بلکه فردایی رسد و دلمان آنقدر از شادی پر شود که تمام خاطرات بد را از یاد ببریم.....)
#دوپارتی
#بنگ چان
بنگ چان = خب دیگه این قرصا رو بخور و بخواب تا فردا اگه بهتر شدی میای سر تمرین... اگه که خوب نشدی.. میمونی خوابگاه و استراحت میکنی..
ا/ت = باش... شب بخیر ( ا/ت قرصا رو میخوره و میخوابه... چان هم میره اتاق خودش و میخوابه ///چون ا/ت تک دختر گروهه اتاقش جدا از همه هست و هم اتاقی نداره...///)
ویو:تقریبا ساعت 1 شب بود و همه خواب بودن... یکی از منیجر ها بدون اجازه و خبر اعضا وارد خوابگاه میشه... و میره سمت اتاق ا/ت... و چون قصد تجاوز به ا/ت رو داشته در اتاقشو باز میکنه و واردش میشه... دستشو میبره سمت لباس ا/ت تا اونو بالا بده... که یهو یه دستی مانع این کار شد.... منیجر بر میگرده میبینه بنگ چانه....
بنگ چان = هی عوضی اینجا چیکار میکنی؟؟!( فریاد)
منیجر = م... من
بنگ چان = گفتم اینجا چیکار میکردی عوضی؟! هااا
(ا/ت با صدای فریاد چان از خواب میپره و صحنه ی کتک کاری بین منیجر و چان رو میبینه...بقیه هم با شنیدن صدای داد و بیداد بدو بدو اومدن سمت اتاق ا/ت و دیدن چان داره منیجر رو میزنه....)
لینو = هی.. هی... بس کن چانی
سونگمین = هیونگ بس کن تو درد سر میوفتی...
(بنگ چان بلاخره عقب میکشه... و رو به بچه ها میکنه)
جونگین = هیونگ.. میشه به ماهم بگی چی شده؟!
بنگ چان = این عوضی داشت.... داشت.. به ا/ت دست درازی میکرد....
چانگ بین = یعنی میخوای بگی میخواست به ا/ت...( حرفش با حرف هیونجین نصفه میمونه.... )
هیونجین = شششش... اره اره منظورش همونه...
فیلیکس = هی بچه ها بسه دیگه... یه نگاه به ا/ت بکنید... اونم اینجاست ها... راحت دارید حرف میزنید هاااا....
ا/ت =( ا/ت تمام مدت داشته بچه ها رو نگاه میکرده و به حرفاشون گوش میداده از اول ورود چان به اتاق ا/ت تا همین الان.... بد جور بغض کرده بود.... )
بنگ چان = هی هی... ا/ت اروم باش... هیچی نشد.... ما اینجاییم... هیچ اتفاقی برات نیوفتاد...
ا/ت = ( اروم و بی صدا تو بغل چانی گریه میکنه)
جونگین = ا/ت عیبی نداره...
( لینو زنگ میزنه پلیس میان منجیر رو میبرن و ا/ت هم اونشب پیش پسرا خوابید.... چون بد جور ترسیده بود.... تا بلکه فردایی رسد و دلمان آنقدر از شادی پر شود که تمام خاطرات بد را از یاد ببریم.....)
- ۱۶.۳k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط