رابطه سوخته(Burnt relationship )༺༻
رابطه سوخته(Burnt relationship )༺༻
part ²³
ویو جه هوآ:
نمیدونستم دقیقا منظورش از این حرف چیه
♡ببخشید.. میشه لطفا بهم بگین
✓عااا خب.. راستش
(و همه ی ماجرارو براش تعریف کرد)
♡ک اینطور... بعدش میخواین چیکار کنین؟
✓اگر میشه... برای یه مدت نقش دوست دخترمو جلوی عمو شو بازی کن میتونی؟
♡عا... راستش.... سعی خودمو میکنم
✓ممنونم واقعا ازت نمیدونم چطوری میتونم جبرانش کنم... اره اره چجوری میتونم جبرانش کنم؟
♡خبب.. واقعیتش
میخواستم بهش بگم ماجرارو اما گوشیم زنگ خورد نگاهی ب اسم مخاطب انداختم (아빠 )(بابا جون) رد تماس زدم و گذاشتمش تو ی جیب کتم
بعد چند مین رسیدیم میخواستیم از در وارد شیم ک باز گوشی لعنتیم زنگ خورد عههه
درش آوردم باز بابا بود
✓نمیخوای گوشیتو جواب بدی؟
♡عا.. بله؟
✓گوشیت از اون موقع هعی داره زنگ میخوره
♡عاا.. بله درسته
✓شما جواب بدین من زودتر میرم
♡بله... ببخشید
✓نه.. خواهش میکنم
گشیو برداشتم
(مکالمه ی بین باباش و جهوآ)
"الو؟
♡میشنوم صداتون رو
" چرا گوشیتو جواب نمیدی دختر
♡تو راه بودم
"خیلی خوب
♡چی میخواستین بگین؟
" میخواستم بگم
"میخواستم بگم مین یونسوک عص..
نزاشتم حرفش تموم شه
♡اگه بازم میخوای درباره ی اون یارو حرف بزنی من قطع میکنم وعلا اگر چیز دیگه ای هست میتونم بهش گوش بدم
" خیلی خب فقط لطفا گوش بده ببین چی میگم
♡منتظرم
"میدونم کار اشتباهی کردم روت شرطبندی کردم ولی ببخش منو
♡خب خب پیاز داغشو زیاد نکن لطفا آقای جه
part ²³
ویو جه هوآ:
نمیدونستم دقیقا منظورش از این حرف چیه
♡ببخشید.. میشه لطفا بهم بگین
✓عااا خب.. راستش
(و همه ی ماجرارو براش تعریف کرد)
♡ک اینطور... بعدش میخواین چیکار کنین؟
✓اگر میشه... برای یه مدت نقش دوست دخترمو جلوی عمو شو بازی کن میتونی؟
♡عا... راستش.... سعی خودمو میکنم
✓ممنونم واقعا ازت نمیدونم چطوری میتونم جبرانش کنم... اره اره چجوری میتونم جبرانش کنم؟
♡خبب.. واقعیتش
میخواستم بهش بگم ماجرارو اما گوشیم زنگ خورد نگاهی ب اسم مخاطب انداختم (아빠 )(بابا جون) رد تماس زدم و گذاشتمش تو ی جیب کتم
بعد چند مین رسیدیم میخواستیم از در وارد شیم ک باز گوشی لعنتیم زنگ خورد عههه
درش آوردم باز بابا بود
✓نمیخوای گوشیتو جواب بدی؟
♡عا.. بله؟
✓گوشیت از اون موقع هعی داره زنگ میخوره
♡عاا.. بله درسته
✓شما جواب بدین من زودتر میرم
♡بله... ببخشید
✓نه.. خواهش میکنم
گشیو برداشتم
(مکالمه ی بین باباش و جهوآ)
"الو؟
♡میشنوم صداتون رو
" چرا گوشیتو جواب نمیدی دختر
♡تو راه بودم
"خیلی خوب
♡چی میخواستین بگین؟
" میخواستم بگم
"میخواستم بگم مین یونسوک عص..
نزاشتم حرفش تموم شه
♡اگه بازم میخوای درباره ی اون یارو حرف بزنی من قطع میکنم وعلا اگر چیز دیگه ای هست میتونم بهش گوش بدم
" خیلی خب فقط لطفا گوش بده ببین چی میگم
♡منتظرم
"میدونم کار اشتباهی کردم روت شرطبندی کردم ولی ببخش منو
♡خب خب پیاز داغشو زیاد نکن لطفا آقای جه
۹.۰k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.