عشق دورغین

پارت ۲

ت : بعد از بوسیدنش به راننده کفتم بریم امارت

پرش زمانی به امارت

ت : اون دختره رو بغل کردم و برم امارت

م.ت : پسرم اینکیه

ت : مادر بعد بهت میگم

بعد ته رفت و اون دختر رو گذاشت تو اتاق خودش و به دکتر زنگ زد تا بیاید

دکتر : حالم این خانم خونه فقط پیشونی ایشان زخمی شده الان باند میبندم

ت : ممنون دکتر

دکتر : خواهش

دکتر رفت

ا : چشمام رو باز کردم تو یه اتاق بزرگ که همه جاش مشکی بود مواجع شدم

ا : یه پسر سمت چپ دیدم خیلی زیبا بود قد بلند با لباس مشکی و موهای مشکی

ا : ببخشید من اینجا چی کار میکنم ؟ شما کی هستید

ت : شما تصادف کردین و من شما رو آوردم خونه ی خودم و اسمم تهیونگ هست کیم تهیونگ

ا : آ خیلی ممنون منو آوردید خونتون من ا/ت هستم هوانگ ا/ت خوشبختم

ت : همچنین

ا : چطوری میتونم لطفتون رو جبران کنم

ت : اممم امشب بیاید خونه من و باهم شام بخوریم

ا : نمی تونستم بیام خونه یه غریبه ولی اون نجاتم داد ( توی دلش )

ت : اگه نمی خواید اشکالی نداره


ا : نه باشه من میام دوباره خیلی ممنون خداحافظ

ت : خدانگهدار

ا/ت رفت

ته رفتم پایین پذیرایی

م.ت : پسرم اون دختر کی بود دوست دخترت بود

ت : نه مادر دوست دخترم نیست

م.ت : اصلا بلد نیستی دوروغ بگی

م.ت : الان میرم به پدرت میگم دوست دختر داری

ت : مادر....

مادر ته نذاشت حرف ته تموم بشه رفت

ت : حالا چی کار کنم

ت : باید اون رو دوست دخترم معرفی کنم

ت : حالا بعدن دربارش فکر میکنم الان باید برم شرکت اه خسته ام تازه از راه رسیدم

تهیونگ تازه از آمریکا اومده دیشب اومده

پ.ت : شنیدم قراره یه عروس بیاری خونه

ت : اما پدر ...

پ.ت : اما نداره حالا اسمش چیه ؟ خوشگله ؟ چند سالشه ؟

ت : اسمش ا/ت هست . آره خوشگله هنوز نمیدونم چند سالشه قراره امشب برا شام بیاد

پ.ت : آفرین خوب کاری کردی پسرم

ت : پدر من دیگه میرم شرکت

پ.ت : باشه خدانگهدار

ت : خدافظ

پایان

لایک و کامنت یادتون نره کیوتام 😘😘♡♡