عاشق یه مافیا شدم(part20)
عاشق یه مافیا شدم(part20)
*شب ا/ت ویو
منو کوک اماده شده بودیم برای مهمونی امشب خب نخوام دروغ بگم یه ذره استرس داشتم
+ا/ت خوبی؟
_اره خوبم
+نترسیا باشه من پیشتم خب گفتم از پیشم جم نخور باشه؟
_باشه
رفتیم مهمونی و وقتی پیاده شدیم همه به ما تعظیم کردن و همه ی نگاه ها روی من بود
+ا/ت همه دارن نگات میکنن اونوقت چه انتظاری از من داری ها؟
_(خجالت)
+کوچولوی من بریم سر اون میز
_باشه
رفتیم اونجا و بعد چند دقیقه نگاه خیلی سنگین روی خودم حس میکردم یه پسر بود که خیلی جذاب بود ولی کوک من جذاب تره
*تهیونگ ویو
اون دختره که با جئون اومده خیلی خوشگله نمیتونم چشم از روش بردارم مثله همیشه جئون بهترینارو برای خودش برمیداره
«ددی کجارو نگاه میکنی
(علامت ته &)
&هیچی بگو برام یه ویسکی با درصد بالا بیارن
«هرچی ددیم بگه
&کاری نکن اینجا به فاکت بدم
«اومم من که از خدامه
&بسه توی مهمونیم
*ا/ت ویو
_جونگکوک
+بله
_اون پسره کیه
+کدوم
_اون(ته نشون میده)
+اون دشمنمه اسمش کیم تهیونگه اصلا نزدیکش نشو باشه؟
_باشه
+ببینم نکنه چشمتو گرفته
_نه بابا به غیر از تو هیچکس نمیتونه چشممو بگیره عزیزم
+(لبخند)
همینحور نشسته بودیم که یهو یه دختره اومد گفت
:اوپااااااا
+اخخخ حدس میزدم بیای ملیکا
:اوپاا خیلی وقته ندیدمت
یهو دیدم اومد چسبید به کوک و با عشوه حرف میزد
:اوپااا این دختره کیه
+ایشون زنمه
:چ.چ.چی زنت
+اره
_ا/ت هستم خوشبختم
:منم همینطور(عصبی)
دیدم کوک دستشو پشت کمرم گذاشتو گفت
+اگه اجازه بدید من میخوام با زنم برقصم
:باشه من میرم(عصبی)
_خوش اومدی
+بانو افتخار میدن
_چرا که نه
پاشدیم رفتیم وسط و کوک با دستاش کمرمو گرفت منم دستمو انداختم دور گردنش
_چرا گفتی زنتم
+خب در اینده که میشی حالا زودتر گفتم
_(خجالت)
+عه عه عه زن جئون که خجالت نمیکشه
_ععع کوک اذیت نکن
+(خنده)
*ملیکا ویو
یعنی چی که زنمه قرار بود من زنت شم جئون ایش
ادامه دارد...
*شب ا/ت ویو
منو کوک اماده شده بودیم برای مهمونی امشب خب نخوام دروغ بگم یه ذره استرس داشتم
+ا/ت خوبی؟
_اره خوبم
+نترسیا باشه من پیشتم خب گفتم از پیشم جم نخور باشه؟
_باشه
رفتیم مهمونی و وقتی پیاده شدیم همه به ما تعظیم کردن و همه ی نگاه ها روی من بود
+ا/ت همه دارن نگات میکنن اونوقت چه انتظاری از من داری ها؟
_(خجالت)
+کوچولوی من بریم سر اون میز
_باشه
رفتیم اونجا و بعد چند دقیقه نگاه خیلی سنگین روی خودم حس میکردم یه پسر بود که خیلی جذاب بود ولی کوک من جذاب تره
*تهیونگ ویو
اون دختره که با جئون اومده خیلی خوشگله نمیتونم چشم از روش بردارم مثله همیشه جئون بهترینارو برای خودش برمیداره
«ددی کجارو نگاه میکنی
(علامت ته &)
&هیچی بگو برام یه ویسکی با درصد بالا بیارن
«هرچی ددیم بگه
&کاری نکن اینجا به فاکت بدم
«اومم من که از خدامه
&بسه توی مهمونیم
*ا/ت ویو
_جونگکوک
+بله
_اون پسره کیه
+کدوم
_اون(ته نشون میده)
+اون دشمنمه اسمش کیم تهیونگه اصلا نزدیکش نشو باشه؟
_باشه
+ببینم نکنه چشمتو گرفته
_نه بابا به غیر از تو هیچکس نمیتونه چشممو بگیره عزیزم
+(لبخند)
همینحور نشسته بودیم که یهو یه دختره اومد گفت
:اوپااااااا
+اخخخ حدس میزدم بیای ملیکا
:اوپاا خیلی وقته ندیدمت
یهو دیدم اومد چسبید به کوک و با عشوه حرف میزد
:اوپااا این دختره کیه
+ایشون زنمه
:چ.چ.چی زنت
+اره
_ا/ت هستم خوشبختم
:منم همینطور(عصبی)
دیدم کوک دستشو پشت کمرم گذاشتو گفت
+اگه اجازه بدید من میخوام با زنم برقصم
:باشه من میرم(عصبی)
_خوش اومدی
+بانو افتخار میدن
_چرا که نه
پاشدیم رفتیم وسط و کوک با دستاش کمرمو گرفت منم دستمو انداختم دور گردنش
_چرا گفتی زنتم
+خب در اینده که میشی حالا زودتر گفتم
_(خجالت)
+عه عه عه زن جئون که خجالت نمیکشه
_ععع کوک اذیت نکن
+(خنده)
*ملیکا ویو
یعنی چی که زنمه قرار بود من زنت شم جئون ایش
ادامه دارد...
۶.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.