پرش زمانی به صبح روز دانشگاه
پرش زمانی به صبح روز دانشگاه
لباس دانشگاه ام رو پوشیدم در رو که باز کردم شوکه شدم چون یه ماشین مدل بالا رو به روی خونمون بود(اسلاید ۲)یهو تهیونگ از ماشین اومد بیرون و گفت....
&سلام پرنسس
_......سلام(تعجب)
که یهو تهیونگ دستمو گرفت و در ماشین رو واسم باز کرد
&بفرما تو
_مرسی
نشستم تو ماشین و راه افتادیم
رسیدن به دانشگاه
همه چشاشون رو ما بود که تهیونگ دستم گرفت و رفتیم به کلاس
پرش زمانی به بعد دانشگاه ........
تهیونگ بهم گفت که من رو میبره خونه ام ولی منو برد به یه عمارت خیلی خوشگل(اسلاید ۳)
_امممم تهیونگ
&جونم
_اینجا کجاست؟
&اینجا عمارت منه
_اهااااااااا
ادامه دارد.............
امروز وقت کردم میزارم 💋❤💅🏻
لباس دانشگاه ام رو پوشیدم در رو که باز کردم شوکه شدم چون یه ماشین مدل بالا رو به روی خونمون بود(اسلاید ۲)یهو تهیونگ از ماشین اومد بیرون و گفت....
&سلام پرنسس
_......سلام(تعجب)
که یهو تهیونگ دستمو گرفت و در ماشین رو واسم باز کرد
&بفرما تو
_مرسی
نشستم تو ماشین و راه افتادیم
رسیدن به دانشگاه
همه چشاشون رو ما بود که تهیونگ دستم گرفت و رفتیم به کلاس
پرش زمانی به بعد دانشگاه ........
تهیونگ بهم گفت که من رو میبره خونه ام ولی منو برد به یه عمارت خیلی خوشگل(اسلاید ۳)
_امممم تهیونگ
&جونم
_اینجا کجاست؟
&اینجا عمارت منه
_اهااااااااا
ادامه دارد.............
امروز وقت کردم میزارم 💋❤💅🏻
۳.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.