دروغگوی مافیایی من پارت۲:
دروغگوی مافیایی من پارت۲:
از اتاق امدم بیرون رفتم تو اشپزخونه
اجوما: بله دخترم چیزی میخوای
ات: آره شکلات دارید
اجوما: اره دخترم چه شکلاتی میخوای
ات: شکلات تخته ای ۷۰درصد
اجوما: باشه
خوردم امدم بیرون کوکی نبود رفتم دنبالش نبود ی اتاق در سفید بود (بقیه در های مشکی ان)
رفتم توش تاریک بود دنبال پیلیز برق بودم که پام رویه ی چیز نرم رفت که صدای برر داد انگار چیزی ازش رخت بیرون پام روبداشتم دستم به پلیز خورد روشن کردم
ات: ا••••ننن•••جاااا کککجاسستتت ااجوماااااااا(بالکنت بقیهروگف و اجومارو بادادا)
اجوما: اه گندش بزنن فهمید رفتم دیدم که بلهه ولی ات بیهوش بود ارباب جئون گفته بود
فلش بک:
کوک: اجوما ات نباید خون ببینه وگرنه بیهوش میشه چون فوبیا داره اکی
اجوما: چشم ارباب
پایان فلش بک:
اجوما: دخترم پاشو پاشو
کوک: امدم عمارت صدای ات کردم اما جوابی نگرفتم اجوما اجوما باز هم نگرفتم رفتم بالا که دیدم در اتاق شکنجه بازه ات و اجومارو داخل اتاق دیدم
کوک: چیشده
اجوما: دنبال تو بودند ارباب
کوک: یعنی تو زبون نداری بگی من سرکارم نه(داد)
اجوما: ببخشید ارباب دیگه تکرار نمیشه
ات: بهوش امدم چیشد یهو که یاد چند ساعت پیش افتادم سرفه کردم بلهه سرفه هام خونی بود اجوما امد تو
ات: اجوما شغل واقعی کوک چیه
اجوما: خب ••• خب ••••
تا پارت بعدی بای
از اتاق امدم بیرون رفتم تو اشپزخونه
اجوما: بله دخترم چیزی میخوای
ات: آره شکلات دارید
اجوما: اره دخترم چه شکلاتی میخوای
ات: شکلات تخته ای ۷۰درصد
اجوما: باشه
خوردم امدم بیرون کوکی نبود رفتم دنبالش نبود ی اتاق در سفید بود (بقیه در های مشکی ان)
رفتم توش تاریک بود دنبال پیلیز برق بودم که پام رویه ی چیز نرم رفت که صدای برر داد انگار چیزی ازش رخت بیرون پام روبداشتم دستم به پلیز خورد روشن کردم
ات: ا••••ننن•••جاااا کککجاسستتت ااجوماااااااا(بالکنت بقیهروگف و اجومارو بادادا)
اجوما: اه گندش بزنن فهمید رفتم دیدم که بلهه ولی ات بیهوش بود ارباب جئون گفته بود
فلش بک:
کوک: اجوما ات نباید خون ببینه وگرنه بیهوش میشه چون فوبیا داره اکی
اجوما: چشم ارباب
پایان فلش بک:
اجوما: دخترم پاشو پاشو
کوک: امدم عمارت صدای ات کردم اما جوابی نگرفتم اجوما اجوما باز هم نگرفتم رفتم بالا که دیدم در اتاق شکنجه بازه ات و اجومارو داخل اتاق دیدم
کوک: چیشده
اجوما: دنبال تو بودند ارباب
کوک: یعنی تو زبون نداری بگی من سرکارم نه(داد)
اجوما: ببخشید ارباب دیگه تکرار نمیشه
ات: بهوش امدم چیشد یهو که یاد چند ساعت پیش افتادم سرفه کردم بلهه سرفه هام خونی بود اجوما امد تو
ات: اجوما شغل واقعی کوک چیه
اجوما: خب ••• خب ••••
تا پارت بعدی بای
۱۸.۵k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲